یکی از پرفروغترین نمودهای این تحول، تحول در ساختار اشتغال و توانمندسازی مددجویان بوده و در این راستا، مرکز نوآوری، خلاقیت و توسعه کارآفرینی اجتماعی را در بهزیستی راهاندازی کرده است. برای آگاهی از جزئیات این بحث و همچنین برنامه بهزیستی در اجرایی کردن این ایده نوین، با «غلامرضا فروغی نعمتاللهی» دانشآموخته دکترای مدیریت منابع انسانی و مشاور رئیس سازمان بهزیستی کشور گفتگو کردیم.
- لطفا کلیات برنامه تحول در ساختار اشتغال و توانمندسازی مددجویان بهزیستی را عنوان بفرمایید تا به سؤالات جزئی و محتوایی بپردازیم.
+ بسم الله الرحمن الرحیم. با تشکر از شما و مدیر کل بهزیستی خراسان رضوی که این فرصت را در اختیار سازمان قرار دادید تا این برنامه مورد بررسی و تحلیل محتوایی قرار گیرد و انشاءا ... الگویی برای سایر استانها قرار گیرد که در جهت پویایی و گسترش این برنامه، گامهای جدی بردارند. یکی از مهمترین و زیربناییترین مسائل در حوزهی توانمندسازی ولینعمتانمان در بهزیستی، مبحث توانمندسازی شغلی و توسعهی زیرساختها و بسترها و بسیج منابع در این مسیر میباشد. ما اعتقاد داریم که به میزانی که مددجویان در بسترهای مختلف، توانمندی کسب کنند شاهد کاهش آسیبهای اجتماعی و در نتیجه پیشرفت جامعه و سازمان بهزیستی هستیم. در واقع میتوانیم بگوییم ما در سازمان بهزیستی، باید به عنوان تسهیلگر، زمینهها و بسترهای رشد و پیشرفت و خلاقیت و نوآوری را برای ولینعمتانمان فراهم سازیم و کل برنامه نیز به همت شرکای اجتماعی و خیرین عزیزمان اجرایی خواهد شد.
- این ایده از کجا شکل گرفته و نظر ریاست سازمان و سایر بخشهای تخصصی نسبت به این موضوع چیست؟
+ ریاست سازمان، از ابتدا به تحول و نوآوری اعتقاد راسخ داشته و با همین نگاه تحولی به سازمان آمدهاند که شامل همهی ابعاد میشود و یکی از این ابعاد که جزو مهمترینها است توانمنسازی شغلی مددجویان میباشد. در نهایت با مباحث ریشهای و مهمی که انجام گرفت، به این نتیجه رسیدیم که در راستای یک تحول زیربنایی، باید مرکز مستقلی که برنامهی تحولی این بخش را به صورت کامل مدیریت و اجرا کند تأسیس گردد و در همین راستا، مرکز خلاقیت، نوآوری و توسعه کارآفرینی اجتماعی بنا به دستور ریاست محترم سازمان، تأسیس گردید.
- لطفا وضعیت پیشین حوزه اشتغال مددجویان و بیان مسئله نیاز به تحول در این بخش را تشریح بفرمایید؟
+ مددجویان عزیزمان در بخشهای اجتماعی، توانبخشی و پیشگیری که شامل افراد دارای معلولیت، بیماران روانی مزمن، کودکان بزرگسال در مراکز شبه خانواده، زنان سرپرست خانوار، معتادان بهبودیافته و مددجویانی که خدمات غیر مستقیم از سازمان دریافت میکنند از جمله گروههایی هستند که حق حیات و معاش دارند و باید تلاش کنیم این حقوق اولیه آنان احصا و ایفاد شود. بسیاری از این گروهها اگر مورد حمایت و توانمندسازی قرار نگیرند به چرخه آسیب باز میگردند و تلاشهای زیادی که برای احیا و بازتوانی آنان انجام گرفته بیثمر میماند. بنابراین تردیدی باقی نمیماند که تحولی در این زمینه باید صورت بگیرد که این اهداف را محقق سازد و توانمندسازی را به مفهوم واقعی و مقدمهای برای استقلال کامل مددجویان تحقق بخشد.
- لطفا زمینه عملیاتی این تحول در ساختار اشتغالی سازمان را عنوان بفرمایید.
+ ما چون یک سازمان اجتماعی هستیم نیاز به یک پردیس توانمندسازی و توسعه کارآفرینی اجتماعی داریم. تمرکز ما روی کارآفرینی اجتماعی است. در واقع ما هر جا کار را به مردم و جامعه واگذار کردیم، توفیق بیشتری داشتیم. مانند آنچه در زلزلهها و حوادث طبیعی واقع میشود و مردم و گروههای جهادی، کار امداد و نجات را در کنار نهادهای مسؤول به پیش میبرند و همچنین حضور خیرین که به امداد و کمکهای انساندوستانه، میپردازند و توفیقات نظام را دو چندان میکنند. ما در واقع نقش تسهیلگر را ایفا میکنیم و این مردم هستند که کار را پیش میبرند. حالا باید ببینیم این بستری که خیرین، نیروهای مردمی و افراد دانشور نوعدوست که میخواهند به ایفای نقش بپردازند کجاست؟ به نظر ما همین مرکز خلاقیت، نوآوری و توسعه کارآفرینی اجتماعی، بستر مورد نیاز میباشد که هم برای افراد صاحب ایده و هم برای خیرین و کارآفرینان، بهترین خاستگاه و گذرگاه میباشد.
- پیش از این، ما ساختار اشتغالی را در معاونت مشارکتهای مردمی و اشتغال سازمان داشتیم ولی به نظر میرسد بهرهوری کافی در این زمینه ایجاد نشد. اکنون این ساختار چگونه متحول میشود؟
+ در ساختار بهزیستی این بستر در قالب معاونت مشارکتهای مردمی و دفتر توسعه کارآفرینی و اشتغال وجود دارد اما بعد عملیات و راهبردی است، که بعد کاربردی آن باید بستری باشد که با جامعه استارتاپی ما، با کنشگرهای اجتماعی و شرکای اجتماعی ما در حوزه اشغال و کارآفرینی، هم ادبیات و همزبان باشد که این تا کنون مغفول مانده است. این حلقه پیشران، اکنون مفقود است.
- آیا منابع لازم برای ایجاد این مراکز در سازمان و در استانها پیشبینی شده است؟
+ بله. در واقع ما منابع موجود را هم اکنون داریم. کشور ما مشکل منابع ندارد. منابع مادی، معنوی و استارتاپها همه در اختیار هستند اما منابع معنوی دغدغه اصلی آنها است. وقتی ایده جدید باشد سرمایهگذار جذب میکند اما بخش صدور مجوز و وصل کردن این زنجیره به یکدیگر، مغفول مانده و چقدر قشنگ است که این استارتاپ از دل جامعه هدف بیرون بیاید.
- ظاهرا این برنامه در چند استان پایلوت شده و نتیجهبخش هم بوده است. در این خصوص هم توضیحاتی ارائه بفرمایید.
در کرمان در حوزه مراقبت و زیبایی، یکی از مددجویان یک وام از سازمان دریافت کرده و یک سالن مراقبت و زیبایی تأسیس نموده و در کنار آن یک سری فروشگاه و استارتاپ استودیو شکل گرفته و این تشکیلات، ایدههای مرتبط با مراقبت و زیبایی در حوزه مواد یا در حوزه آموزش و سایر حوزههای مورد نیاز را حمایت میکند. در واقع این آموزشگاه پل ارتباطی شده بین تولید کننده و صاحبان ایده و نقش مرکز شتابدهنده را بازی کرده است. همچنین در قزوین، یکی از کارآفرینان که نگاهش به بهزیستی و مددجویان عزیزمان است یک مرکز تولیدی راهاندازی کرده که در کنار سودآوری به اشتغال انبوه مددجویان فکر میکند و این همان ایدهی مورد نظر ما میباشد.
- آیا زمینههای عملیاتی این برنامه در بین مددجویان با سطح دانش و آگاهی فعلی وجود دارد؟
+ بله. متأسفانه ما مددجویان را ندیدهایم، بستر دیده شدن آنها را مهیا نکردهایم. زمینهها الا ماشاءا ... وجود دارد. صدها نفر از این مددجویان در حوزههای مختلف صاحب کارگاه هستند. گام اول، همین کارگاهها است که آغاز افقهای بلند است و نیاز به همت انسانهای خودساخته دارد. اینها قرارگاههایی هستند که قرار است یک ایده را تبدیل به پروژه کنند.
- آیا اشتغال آفرینی با کارآفرینی تفاوت دارد؟
+ بله. ما یک واژه به نام کارآفرینی داریم که اشتغالآفرینی یکی از زیرمجموعههای آن است. کارآفرین، ارزش خلق میکند و بستر مهیا میسازد و همانطور که این مددجوی کرمانی نشان داده، در واقع نقش یک پیشران را بازی میکند که زمینهی اشتغال برای سایرین ایجاد میشود. وقتی که ایشان با مجموعهای از سالنهای زیبایی در ارتباط است و این شبکه ایجاد شده، توسط سازمان یک بازار بالقوه وجود دارد که باید بالفعل شود. اگر قرار بود این پروسه به صورت عادی پیش برود خیلی زمان بر و پیچیده بود و موانع سر راه زیاد بود. ما به عنوان تسهیلگر این دو تا را به هم وصل کردیم و از مسؤولیت اجتماعیمان هزینه کردیم.
- اگر بخواهیم این برنامه را به زبان رسمی و ساده تبدیل کنیم چه مراحلی برای اجرای آن لازم است؟
+ اگر بخواهیم این برنامه را به یک مدل کلاسیک تبدیل کنیم به سه مرحلهی مرکز رشد، مرکز نوآوری و کارخانهی نوآوری نیاز داریم. در مرکز رشد، جامعه هدف یا کسانی که مایل به خدمت هستند برای سنجش و هدایت صحیح نیروها و انرژیها، استعدادیابی شده و مشاوره شغلی دریافت میکنند. باید ببینیم عزیزان ما چه نوع تیپ شخصیتی دارند مثلا درون گرا هستن یا برون گرا که این ویژگیها برای مهرهچینی در استارتاپها ضروری است. سپس نوبت به آموزش مهارتهای سخت میرسد که در دانشگاه یا مراکز فنی و حرفهای این مهارتهای را یاد میگیرند. در این مرحله، نیروی انسانی تبدیل به منابع انسانی میشود و البته هنوز تا تبدیل آن به سرمایه انسانی یک مرحله باقی مانده است که در باشگاه کارآفرینی، این چرخه تکمیل میشود. در این مرکز، مهارتهای نرم همچون بازاریابی و بازارسازی، تعامل با جامعه، مدیریت فروش، مسائل اقتصادی و برنامهای به آنها آموزش داده میشود.
- پس به نظر شما، مهمترین بخش کار، همین مهارتهای نرم است. ارزبایی ما درست است؟
+ بله، دقیقا. در واقع اصل مشکل همینجاست. ما آموزش در بخش فنی حرفهای یا دانشگاهها داریم اما مهارت نرم را به مددجویان آموزش ندادهایم. حتی در خروجی دانشگاهها هم همین مشکل هست. به همین خاطر، دانشجویان خیلی خوب ما که از این دانشگاهها بیرون میآیند بیکار هستند.
- شیوه گذشته این نبود؟
+ تا دیروز ما بحث توانمندسازی شغلی از طریق اعطای تسهیلات و دورههای شغلی داشتیم. ما آمدیم بهرهوری و اثربخشی را نگاه کردیم. دیدیم قابل قبول نیست. آمدیم یک مدل تحولی ایجاد کردیم. شامل مرکز رشد خلاقیت، نورآوری و توسعه کارآفرینی اجتماعی که این نقص را جبران کنیم.
- بفرمایید در استانها چگونه این برنام را اجرایی میکنید؟
+ این ساختارها را داریم به کمک خدا و حمایت رئیس سازمان و همکاری مدیرکل های استانها ایجاد میکنیم. با کمک شرکای اجتماعی و
کاملا خارج از تشکیلات اداری. ما به عنوان یک حلقه میانی داریم نهادهای اجتماعی و بسترها را به هم متصل میسازیم.
- آیا استارتاپها و مراکز نوآوری در بیرون نمیتوانند کمککار ما باشند؟
+ ما باید استارتاپهایی با ادبیات خودمان، با ساختار و محتوای کاری خودمان ایجاد کنیم که نیازها و مسائل جامعهی هدف ما را متوجه شوند و بر اساس اولویتها و برنامههای مستقلسازی و پیشرانسازی ما کار کنند.
- برای اجرای این برنامه و ساختار، نیاز به چه زمینههایی دارید؟
+ در واقع، توانمندسازی مثل یک پرنده است که به دو بال نیاز دارد: سبک زندگی و مهارت زندگی. در سبک زندگی باید انگیزه و جرأتمندی به مددجویان تزریق کنیم و باید گعده و دور همی با استارتاپها داشته باشیم تا گفتگو کنیم و گفتمان خودمان را جا بیندازیم. در بخش مهارتهای زندگی، همان مهارتهای نرم است که مورد آموزش و فراگیری قرار میگیرد. دانشگاه و مدرسه و مراکز فنی و حرفهای، خیلی زحمت کشیدهاند ولی منجر به اشتغال نشده، چرا؟، چون مهارت نرم در این میان مغفول مانده و این مرکز رشد، بستر همین مهارت نرم است.
- بنا بر این باید نخبههای اجتماعی را برای اجرای این برنامه جذب کنیم.
+ بله، از نیروهای نخبه برای پیشبرد این برنامه کمک میگیریم. مانند سایر زمینهها که لبیک گفتند و این همه زمینه و ایده برای بهتر زندگی کردن جامعهی هدف ما ارائه کردند که امروز شاهد آن هستیم. باید بستر مشارکت ایجاد کنیم و فضا را باز بگذاریم که بیایند و درگیر این برنامه شوند.
- میتوانیم در این فرایند میتوانیم از بسترهای مختلف برای پیشبرد کار کمک بگیریم؟
+ البته. شرکای اجتماعی ما تا کنون از این بحث مغفول ماندهاند و در این حوزه دیده نشدهاند. همچنین، بسترهایی مانند معاونت علمی ریاست جمهوری، آموزشگاههای آزاد، مدارس و کنشگرهای اجتماعی اجزا و بسترهایی هستند که ما برای ایجاد اکوسیستمهای اجتماعی از وجود آنها بهرهمند شویم.
- مقدمات اجرای این برنامه در استانها چه مواردی است؟
+ بستگی به آمادگی استانها دارد. به لطف حوزه ریاست و آمادگی مدیران استانها، به تدریج انجام میدهیم. ابتدا در استانها باید فهم مشترک تبیین شود و احساس نیاز احصا شود و ظرفیتسنجی شود تا بتوانیم گامهای اجرایی را برداریم. در خراسان رضوی به یمن برکت وجود عزیز امام رضا(ع) در شهریورماه طبق تصمییمی که گرفته شد و مدیر کل بهزیستی استان پیشنهاد دادند، اولین همایش توسعه کارآفرینی اجتماعی را در خراسان رضوی برگزار میکنیم. هم نهادهای دولتی هم مؤسسات خیریه و هم خیرین و هم صنعتگران در این همایش حضور دارند. اینجا اتاق فکر را دایر میکنیم و بحث مشاوره شغلی را راهاندازی میکنیم. همچنین در آموزشگاههای آزاد، شبکه آموزش مهارت های سخت را خواهیم داشت که طبق مجوزی که اداره کار اعطا میکند در قالب مرکز کارآفرینی و آموزش جوان و نوجوان انجام میشود. سپس کافه کارآفرینی که مجوزش در وزارت کار طراحی شده، راهاندازی میشود. هدف از این کافه، محیطی برای ایجاد شبکه و گعدهها برای شرکای اجتماعی و استارتاپها خواهد بود که محیط باز تبادل نظر فراهم گردد.
- آیا این برنامه و این گونه مراکز رشد و نوآوری اجتماعی در جای دیگری سابقه دارد؟
+ بررسی ما نشان میدهد که در حوزهی اجتماعی، با این رویکرد تحولی، در هیچ کجا چنین مراکزی ایجاد نشده و مراکز رشد و کارآفرینی اجتماعی بهزیستی، اولینها در جهان است.
- در پایان اگر نکتهای هست که ضروری میبینید عنوان بفرمایید.
+ من در پایان این گفتگو یکی دو بند شعری را قرائت میکنم که فکر میکنم برای همه ما یک درس خوب دارد.
چه کسی می داند؟
که تو در پیله تنهایی خود، تنهایی؟
چه کسی میداند
که تو در حسرت یک روزنه در فردایی؟
پیلهات را بگشا،
تو به اندازه پروانه شدن زیبایی!
من برای همه مددجویان عزیز و به همه شرکای اجتماعی و همچنین خیرین و نیز کارآفرینان عزیزمان که همیشه یار و یاور ما بوده و در کنار ما، به اشتغال، استقلال و رفاه مددجویانمان فکر کرده و در این راستا گام برداشتهاند آرزوی توفیق و سربلندی دارم و امیدواریم هر چه سریعتر این مراکز را در سراسر کشور راهاندازی کنیم و گامهای بعدی و اجرایی را هر چه سریعتر برداریم تا آیندهای روشن و پر از نور و روشنایی را برای جامعه هدف، به ارمغان بیاوریم.
نظر شما