زبان اشاره، راه ارتباط و تفاهم افرادی است که از نعمت شنوایی محروماند و برخی از آنان در طول سالهای زندگی و حیاتشان حتی یک اپسیلون صوت را هم تجربه نمیکنند. آنها نمیدانند پرندگان چگونه میخوانند، صدای باد چگونه است، رعد و برق چه صدایی دارد، حیوانات چه اصوات و زوزههایی میکشند، آدمیان و دیگر ساکنان زمین، چه آواها و اصواتی از خود بیرون میدهند و آواز و ترانه و سرود و موسیقی، چگونه چیزهایی هستند؟
درک این موضوع، برای ما که گوشهایمان در سلامت بسر میبرند و از شنوایی برخورداریم بسیار دشوار است. به هرحال، این افراد به ناچار باید راهی برای ارتباط با همنوعانشان چه ناشنوا و چه شنوا داشته باشند و بتوانند مقاصد و منظورهایشان را به یکدیگر منتقل کنند.
راه ارتباط با حرکات و علائم بصری، از قرنها پیش توسط بشر شناخته شده و در میان جوامع مختلف، رایج بوده و حتی کسانی که میتوانند بشنوند هم از حرکات فیزیکی و بصری برای تکمیل صداها و تقویت آواهایشان بهره میگیرند. اما اینکه این راه ارتباطی الفبا و مبانی داشته باشد، به صورت یک طریقهی ارتباط در سطح بینالمللی رایج گردد، در میان اقوام مختلف، بر اساس گویش و زبان و لهجهشان متفاوت باشد، و بتوان الفاظ آن را مکتوب کرد و به دیگران آموخت، این مباحث، جدید و مربوط به دو قرن اخیر است که توسط دانشمندان و علمای کشورهای مختلف از جمله کشور خودمان ابداع و اختراع شده و مستند گردیده است.
در ایران عزیزمان، به نظر میرسد که نخستین بار، جبار باغچهبان، مدرسه ناشنوایان را حدود ۱۰۰ سال پیش تأسیس کرد و یک سامانه زبان ناشنوایان نیز راهاندازی نمود که این شکل اکنون بکلی تغییر کرده و ویژگیهای دیگری یافته است.
به هر حال، این زبان، ارتباط ناشنوایان با دنیای بیرون را برقرار میسازد و آنها با استفاده از این زبان، میتوانند نیازها، خواستهها، مباحث و احساسات خود را با دیگران به اشتراک بگذارند. به نظر ما که در معاونت توانبخشی بهزیستی خراسان رضوی هستیم، زبان ناشنوایان یا دست کم بخشهای ضروری آن باید توسط همهی شهروندان آموخته شود و پیشنهاد میکنیم که این آموزش در سنین دبستان یا نوجوانی در دستور کار آموزش رسمی کشور قرار گیرد زیرا اکنون بنا بر شمارشهای غیر رسمی یا تخمینهای عمومی، بیش از یک و نیم میلیون ناشنوا و کم شنوا در کشور زندگی میکنند و همهی شهروندان در طول روز دست کم یکی از این افراد دارای معلولیت شنوایی را میبینند یا با آنها سر و کار دارند.
همچنین کارمندان و کارکنان دولت بنا به طبیعت کارشان ممکن است مراجعاتی از این گروه در محیط کار یا زندگی شخصیشان داشته باشند و بهتر است برای ارتباط با آنها این زبان را بیاموزند.
آموزش این زبان چندان کار دشواری نیست و بسادگی و طی مدت دو تا سه ماه میتوان دست کم مقدمات ضروری آن را آموخت و با ناشنوایان ارتباط برقرار کرد. جالب است بدانیم که زبان اشاره مانند سایر زبانهای بشری، گویشها، لهجهها و بیانهای مختلفی دارد و مثلا زبان اشاره امریکا با فرانسه و ایران متفاوت بوده و حتی ساکنین مختلف یک کشور هم به زبانهای اشارهی متفاوتی با یکدیگر ارتباط می گیرند.
مدیران اجرایی، هنرمندان، مسؤولان بخشهای مختلف اداری، خبرنگاران، قضات، دانشگاهیان و بسیاری دیگر از مراجع فکری جامعه باید به این زبان آگاه باشند و بالضروره، بخشهای عمومی آن را بدانند. این یک وظیفهی اجتماعی و یک مسؤولیت اجتماعی است. ما در قبال هزاران ناشنوا و کمشنوای مملکتمان مسؤولیت داریم و به عنوان شهروندان قرن ۲۱ که زندگی و حیات اجتماعی را حق هر شهروندی میدانند و هیچکس را اجازهی سلب این حق نمیدهند، خویش را در مقابل این عزیزان، وظیفهمند و دغدغهمند میدانیم.
امید داریم که مدیران دستگاههای اجرایی و سایر مسؤولان در ردههای مختلف، با درک این ضرورت، از تخصصها و امکانات بهزیستی در آموزش این زبان بهره بگیرند و وجود خود را به زبان اشاره بیارایند.
حمیدرضا علیزاده
معاون توانبخشی بهزیستی خراسان رضوی
نظر شما