رئیس آموزش و پرورش ناحیه به من گفت «چرا تو به خانهات برنمیگردی»؟ / باید پلیس قانون داشته باشیم که مدیران متخلف را جریمه کند. همانطور که پلیس راهنمایی، مردم را به خاطر زیرپا گذاشتن قانون رانندگی، جریمه میکند باید یک پلیس اجرای قانون داشته باشیم که مسؤولان و مدیران را به خاطر اجرا نکردن قانون و یا زیرپا گذاشتن قانون، جریمه کند.
این جمله را کسی میگوید که بیش از ده سال است که روی ویلچر زندگی میکند. او که معلم بوده سالها پیش در اثر تصادف رانندگی، قطع نخاع میشود و از آن پس، ویلچر نشین شده است.
خانم خوشنیت، یکی از پرارادهترین و مصممترین زنان ایران است. او علاوه بر این حادثه که مسیر زندگیاش را به کلی تغییر داده، با مسائل و بحرانهای جدی دیگری در زندگی شخصی و خانوادگیاش نیز روبرو بوده و همهی آنها را به همت اراده و قدرت معنوی خویش، یکی پس از دیگری پشت سر گذاشته است.
خانم خوشنیت اکنون سالهاست که مسؤولیت انجمن معلولین ضایعهنخاعی خراسان رضوی را بر عهده دارد و علاوه بر این مسؤولیت سنگین، زندگی خود و پسرش را هم به بهترین نحو ممکن اداره میکند.
او در آخرین گام شگفتانگیزش، یک مرکز مثبت زندگی راهاندازی کرده و سه نفر از مددکاران دارای معلولیت که از فرهیختگان بلندپایهی دانشگاهی هستند را هم در مرکز خود بکارگیری نموده است.
مراکز مثبت زندگی، مجموعههایی هستند که توسط بخش خصوصی اداره میشوند و بسیاری از فعالیتهای بهزیستی به آنها واگذار شده است.
خانم خوشنیت، به خاطر بیتدبیریها و بیوفاییهایی که از آموزش و پرورش دیده است کلا به این سازمان بدبین و از مدیران آن گلهمند است.
او میگوید در زمان تصادف و معلول شدنش، وقتی مدیران این نهاد با معلولیت او روبرو شدهاند به جای آنکه به او امید و دلگرمی بدهند، به او توصیه کردهاند که استعفا بدهد و خانهنشین شود!
او اضافه میکند: متأسفانه بیشتر مدیران این دستگاه، نه شناختی از معلولیت دارند و نه افراد دارای معلولیت را به عنوان شهروند به رسمیت میشناسند.
آخرین تجربهی خانم خوش نیت مربوط به زمانی است که پس از بهبودی نسبی و بازگشت به کارش، هنگامی که به رئیس آموزش و پرورش تاحیه شش مشهد که در آن اشتغال داشته میگوید چرا مدارس را مناسبسازی نمیکنید که آموزگاران معلول، خانمهای باردار یا بیماران بتوانند در کلاس درس حاضر شوند، رئیس در مقابل به او پرخاش میکند و میگوید: چرا تو به خانه برنمیگردی و چرا میخواهی کار کنی؟
خانم خوشنیت، دل پری از این دستگاه دارد و معتقد است باید یک کلاس انسانشناسی و آشنایی با حقوق شهروندی برای این گروه از مدیران گذاشت که معلم این کلاس، یک آموزگار دارای معلولیت باشد که اینها نگاه اهانتآمیزشان به معلولین را کنار بگذارند.
او میپرسد: چرا هیچکس سؤال نمیکند که چرا مدیر کل آموزش و پرورش در ستاد مناسبسازی استان شرکت نمیکند و چرا هیچ کس، وزیر آموزش و پرورش را به خاطر عدم اجرای قانون و زیرپا گذاشتن قانون حمایت از حقوق افراد دارای معلولیت، جریمه نمیکند؟
خانم خوشنیت میگوید: مدارس باید مناسبسازی شود تا من که آموزگار دارای معلولیت هستم به کلاس بروم، دانشآموز مرا ببیند و به تدریج به جایی برسد که دانشآموزان زندگی با افراد دارای معلولیت را به عنوان یک واقعیت اجتماعی، درک کند و این باور در او درونی شود تا حق زندگی ما افراد دارای معلولیت را به رسمیت بشناسد.
او اضافه میکند: متأسفانه هیچ مدرسهای مناسبسازی نیست و نه تنها آموزگاران دارای معلولیت، بلکه دانشآموزان دارای معلولیت، آموزگارانی که در سنین میانسالی و یا در سالهای پایانی خدمت هستند و از دردهای اسکلتی رنج میبرند و یا خانمهای آموزگار که باردار هستند یا تمام کارکنانی که به دلایل مختلف، دچار مشکلات عضلانی و اسکلتی هستند قادر به استفاده از مدارس نیستند و یا با تحمل رنج زیاد، به مراکز آموزشی میروند.
وی در پایان خاطر نشان میکند: قانون جامع حمایت از حقوق افراد دارای معلولیت، یک قانون جامع و کامل است و همه باید برای اجرای آن تلاش کنند اما مکانیسمی که مدیران متخلف را جریمه کند اجرایی نمیشود.
نظر شما