ارتقاء سلامت از ارکان مهم پیشرفت جوامع میباشد و توسعه سلامت به عنوان یکی از مبانی توسعه پایدار معرفی شده است و بدون توجه به ابعاد مختلف سلامت و تعیینکنندههای سلامت، دسترسی به توسعهای پایدار و موزون ناممکن خواهد بود. به این دلیل مدیران جوامع مختلف می کوشند عوامل زمینه ساز سلامتی را شناسایی کرده و با اثرگذاری بر آن کیفیت زندگی شهروندان و سرمایه انسانی جامعه را ارتقاء بخشند.
سبک زندگی و سلامت سالمندان
سلامت افراد از عوامل مختلفی تأثیر می پذیرد. با آغاز قرن ۱۹، به موازات تغییر در علل مرگ و میر و شیوع بیماریهای مزمن و روانتنی (سایکوسوماتیک)، نقش رفتار و سبک زندگی بر سلامت مورد توجه قرار گرفت. سبک زندگی عامل موثری در سلامت و بیماری افراد می باشد. در صورت انتخاب سبک زندگی مناسب، سلامت افراد ارتقاء یافته و میزان مرگ و میر به صورت چشمگیری کاهش خواهد یافت.
سبک زندگی عبارت است از؛ مجموع الگوهای رفتاری سالم که مبتنی بر انتخابهایی هستند که مردم آنها را در چارچوب فرصتها و شانسهای زندگی خود، از منابع قابلدسترس خود انتخاب میکنند.
شواهد نشان میدهد که بین سبک زندگی و سلامت عمومی همبستگی وجود دارد. امروزه بسیاری از مشکلات سلامتی خصوصاً در کشورهای توسعه یافته مربوط به سبک زندگی می باشد. هامبورگ و همکاران (۱۹۸۲) برآورد کردهاند که ممکن است حدود ۵۰ درصد از مرگهای نابهنگام در کشورهای غربی ناشی از سبک زندگی باشد.
بسیاری از بیماری های مزمن و از جمله بیماری های مربوط به دوره سالمندی از شیوه زندگی و عادات فرد تأثیر می پذیرند. اتخاذ سبک زندگی سالم حتی در سالهای آخر عمر میتواند امید به زندگی را افزایش و بیماری و معلولیت و هزینه های مراقبت را کاهش دهد. سبک زندگی سالم (Healthy Lifestyle) روشی از زندگی است که سبب تأمین، حفظ و ارتقاء سلامت و رفاه فرد می گردد.
با توجه به نقش انکار ناپذیر سبک زندگی در ارتقاء سلامت سالمندان و کاهش بیماری ها و ناتوانی های آنان، جهت آگاهی بخشی در مورد نقش سبک زندگی بر سلامت و بیماری سالمندان به بحث درباره ابعاد و مولفه های مختلف سبک زندگی و ارتباط هر یک بر سلامت سالمندان می پردازیم.
سبک زندگی سالم مولفههای مختلفی را شامل میشود که از آن جمله عبارتند از: رعایت اصول تغذیه صحیح، رعایت بهداشت خواب، تحرک لازم در طول شبانه روز، عدم استعمال دخانیات، انجام معاینه های دوره ای منظم،برخورداری از سلامت روان و مشارکت فرد سالمند در فعالیت های اجتماعی و در کنار خانواده.
تغذیه
تغذیه از جمله عوامل موثر بر سلامت و بیماری افراد می باشد. نقش رژیم غذایی در سلامتی و بیماری به خوبی شناخته شده است. رژیم غذایی خوب و مناسب برای ارتقای سلامتی و رفاه از ضروریات است. کمبود مواد غذایی و تنوع آن موجب بروز بیماریهای ناشی از سوءتغذیه میشود. زیادهروی نیز که شکلی از سوءتغذیه است، در بروز بیماریهای قلبی- عروقی، دیابت، سرطان، بیماری های چشمی، چاقی و مراقبتهای دندان سهیم است.
برآورد شده است که در امریکا، عوامل تغذیهای دلیل ۶۰ درصد از سرطانها در زنان و ۴۰ درصد از سرطانها در مردان هستند. مصرف بیرویه نمک در برنامه غذایی، منجر به فشار خون بالا و بیماریهای قلبی میشود. به علاوه میزان چربی و کلسترول غذایی بالا موجب تصلبشرایین و در نهایت بیماریهای قلبی- عروقی میشود.
اهمیت تغذیه در دوره سالمندی
نوع تغذیه در دوره سالمندی بسیار مهم است؛ زیرا:
(۱) اضافه وزن، فشار خون بالا، چربی خون بالا و قند خون بالا از مشکلات شایعی هستند که تغذیه صحیح یکی از راه های کنترل آنها است.
در صورت رعایت نکردن تغذیه صحیح، میزان ابتلا به بیماری هایی مانند سکته قلبی و مغزی و سرطان ها بیشتر می شود. در صورتیکه با یک برنامه غذایی صحیح، می توان خطر ابتلا به این بیماری ها را کاهش داد.
توجه به چند مثال می تواند نقش تغذیه را در سلامت و بیماری مشخصتر سازد؛
* مصرف کمتر چربی، میزان ابتلا به سرطان روده، پانکراس و پروستات را کم میکند.
* مصرف کمتر روغن های جامد و نمک، باعث کاهش فشار خون و کلسترول شده و خطر ابتلا به بیماری های قلبی و عروقی را کمتر می کند.
* مصرف یک یا دو وعده در روز از میوه ها و سبزی های تازه، خطر بیماری قلبی را ۳۰ درصد کمتــر می کند.
* کاهش کلستـــرول خون به میزان ۱۰ درصد، خطر ابتلا به بیماری قلبی را ۳۰ درصد کمتر می کند.
* کاهش فشار خون به اندازه ۶ میلی متر جیوه، خطر سکته مغزی را ۴۰ درصد و خطر سکته قلبی را ۱۵ درصد کاهش می دهد.
(۲) بـا افزایش سن، تودة عضلانی و سوخت و ساز بدن کاهش مییابد، مصرف غذا کمتر شده و همچنین تغییــراتی در بدن ایجاد میشود که احتمال سوء تغذیه را بیشتر میکند، از جمله:
* آنزیم های گوارشی و اسید معده کاهش یافته و ظرفیت هضم و جذب غذا، کمتر می شود. ابتلا به بیماری های مزمن، تغییر در احساس طعم، مزه و بو، کاهش ترشح بزاق، کاهش ظرفیت هضم، عدم تحرک، واکنش متقابل غذا و داروهای مصرفی، نگرانی های روحی و تنهایی، همگی می توانند اشتها را کم کنند.
* کاهش قدرت خرید، دشواری تهیهمواد غذایی از بازار و یا نداشتن مهارت کافی برای پختن غــذا می تواند باعث شود که غذای کافی و کاملی به بدن نرسد.
* مشکلات دندانی باعث می شود که غذاهای نرم انتخاب شده و برخی از مواد غذایی مورد نیاز بدن، مانند سبزیها و میوه های خام از غذای روزانه حذف شوند.
پس برای مقابله با این مشکلات به یک برنامه غذایی مناسب نیاز داریم.
نظر شما