سلام به همه آنهایی که هشت سال مقابل دشمنان ایستادند تا از خاک و ناموس خود دفاع نمایند.
به گزارش روابط عمومی اداره کل بهزیستی استان بوشهر و به مناسبت گرامی داشت هفته دفاع مقدس فاطمه کارگر کارشناس ارشد روانشناسی بالینی بهزیستی شهرستان دشتستان و نویسنده کتاب "نمازی که ادا شد" در گفتگو با خبرنگار واحد روایط عمومی به سوالات پاسخ داد
لطفا خودتون را معرفی بفرمایید:
بنام خدا، فاطمه کارگر متولد ۱۳۶۴ و کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، کارشناس بهزیستی شهرستان دشتستان، فرزند جانباز شیمیایی ۲۵ درصد ومؤسس مرکز مشاوره و روانشناسی عمومی حس خوب، مدیر فنی مرکز مشاوره خانواده مهر زیر نظر بنیاد مستضعفان، روانشناس بنیاد شهید شهرستان دشتستان و روانشناس کیسهای طلاق زیر نظر دادگستری استان بوشهر هستم.
_ در رابطه با آثار خود توضیحاتی بفرمایید؟
تاکنون ۴ عنوان کتاب بچاپ رسانده ام. نخست اهمیت صمیمیت زوجین در افزایش امید به زندگی، دوم تربیت بدون فریاد (راهکارهایی برای داشتن کودک سالم و موفق) سوم یک لیوان احساس(قوانینی برای رسیدن به هدف) و چهارمین کتابم نمازی که ادا شد که خاطراتی از عشق و ایثار رزمنده ۸ سال دفاع مقدس است و همچنین نویسنده چندین مقاله علمی پژوهشی
_ سرکار خانم کارگر لطفاً انگیزه خود را از جدیدترین اثر خود توضیح دهید
انگیزه ام از نگارش کتاب نمازی که ادا شد (که در ششمین روز از در هفته دفاع مقدس ۱۴۰۲ از آن رونمایی گردید) این بود که بعد از نگارش چندین کتاب احساس میکردم در کشوری در حال نفس کشیدن هستم که تمام فضای آن از امنیتی لبریز میباشد که سالها پیش جوانانی با غیرت با جانفشانیهای خود به ما هدیه نموده اند و ما میبایست هر صبحی که سر از بالین برمیداریم بابت این امنیت شکرگذار باشیم و بدانیم شهدا و ایثارگران دین بزرگی بر ما دارند. ("و از آنجا که حضرت آقا امام خامنهای فرمودهاند: ۸ سال دفاع مقدس برگ زرینی می باشد و ما را قوی کرد و نشان داد اگر اراده و قدرت خدا باشد میتوانیم هر آنچه را که بخواهیم به دست بیاوریم و همچنین فرمودند من مشتاقم که جوانان ما از ایثارها و گذشتهای رزمندهها و کتاب بخوانند و نسل جوان با این ایثارگری ها آشنا شوند و ارتباط بگیرند و در این مورد کتاب ها نوشته شود")
_ بعد از انگیزه زیبای شما بیشتر توضیح دهید چگونه موفق شدید همانطور که روی جلد کتاب اشاره شده در شخصیت اصلی رمان پیاده نمایید
از یک طرف خاطرات پدر با همرزمهای ایثارگرش همیشه در گوشم نجوا میشد چه سختیهایی کشیده بودند که شاید تحمل یک لحظه از آن سختیها قالب تهی میکردم.
و از طرفی دیگر وجود خواهرم اسما کنارم مشوقی شد تا نگارشی داشته باشیم از خاطرات پدرمان که در شب نشینیهای پدر و دختری برایمان تعریف میکرد.
گپ های واقعه های رخ داده شبانه از پدر و دختری کتابی شد که هم اکنون در دستان خوانندگان فرهیخته دست به دست میشود و من بدان مفتخرم.
نظر شما