دکتر حسن حاجیپور در گفتوگو با ایسنا درخصوص فراوانی آمار طلاق در دوران میانسالی گفت: آماری که در پژوهشها و مقالات موجود ارائه میشود تاحدود زیادی با تعداد افرادی که برای طلاق به مراکز ما مراجعه میکنند، تطبیق دارد. معمولا بیشترین فراوانی طلاق مربوط به ۷ سال اول زندگی است و در مرحله دوم بیشترین آمار طلاق متعلق به کسانی است که بیش از ۲۵ سال در کنار یکدیگر زندگی کردهاند.
وی با بیان اینکه درست است که فراوانی طلاق در افرادی که میانگین سن ازدواجشان از ۲۵ سال گذشته به اندازه افرادی که در ۷ سال اول زندگی بهسر میبرند، نیست ولیکن نارضایتی این افراد کم نیست، افزود: در ۷ سال اول زندگی زمان میبرد تا زن و شوهر با تفاوتهای یکدیگر آشنا شوند. در هر رابطه دونفرهای قطعا تعارض وجود خواهد داشت. افراد تا زمانی که خلقوخو، شخصیت و شرایط یکدیگر را بفهمند زمان زیادی نیاز خواهند داشت. متاسفانه بعد از فهمیدن این موارد نیز راهکارهای مواجه شدن با این اختلافها بسیار اشتباه است؛ زیرا آموزشی در این خصوص ندیدهاند و دخالتهای اطرافیان نیز به این تعارضات دامن میزند.
سن ۴۰ سالگی به بعد، سن «مولد بودن در برابر بیحاصلی» است
این دکترای روانشناسی سلامت درخصوص طلاق در دوران میانسالی گفت: زن وشوهرهایی که بعد از مثلا ۳۰ سال زندگی مشترک اقدام به طلاق میکنند قطعا در طول سالهای زندگیشان مسئله و مشکلات زیادی داشتند ولیکن نتوانستند آنها را حلوفصل کنند. کنار یکدیگر با تمامی اختلافها به دلایل مختلف مانند حفظ آبرو، حرف دیگران، بزرگ کردن بچهها و ... زندگی کردهاند و بالاخره به مرحلهای میرسند که متقاضی طلاق میشوند.
وی ضمن تاکید بر اینکه بایستی اطلاعات لازم در خصوص بحران میانسالی را کسب کنیم، گفت: سن ۴۰ سالگی به بعد، سن «مولد بودن در برابر بیحاصلی» است. در سنین میانسالی افراد باید احساس مولد بودن کنند در غیر این صورت ممکن است زندگیشان بههم بخورد. در دوران میانسالی اگر فرد متوجه اتفاقی که برای او درحال رخ دادن است، نباشد بهلحاظ اجتماعی، خانوادگی، شغلی و... ممکن است متزلزل و دچار مشکل شود.
حاجیپور افزود: این وضعیت برای افرادی که به گذشته خود نگاه میکنند و از شرایط راضی نیستند، بیشتر اتفاق میافتد؛ زیرا تا سن ۴۰ سالگی فرد باید به ثبات شغلی رسیده باشد، ازدواج کرده باشد و تشکیل خانواده داده باشد و... اگر افراد نسبت به بحران میانسالی آگاهی نداشته باشند، این موضوع میتواند تغییرات زیادی را در زندگی آنها ایجاد کند؛ بنابراین بههمین دلیل سنین میانسالی را به لحاظ بیولوژیکی، اجتماعی و روانشناختی مدنظر قرار میدهیم.
علاقه، تفاهم و تعهد سه عنصر حیاتی در ازدواج هستند
وی با بیان اینکه علاقه، تفاهم و تعهد سه عنصر حیاتی در ازدواج هستند، گفت: در ازدواج سه عنصر خیلی حیاتی وجود دارد. بسیاری از زوج ها در ۷ سال اول زندگی یا بعد از گذشت ۲۵ سال از زندگی، عنصر اصلی یعنی علاقه در آنها دچار مشکل میشود. اگر این اتصال عاطفی وجود داشته باشد مشکلات اقتصادی و مسائل دیگر قابل تحمل است ولی زمانی که این اتصال از بین میرود زن و شوهر فقط بخاطر بچهها، آبرو یا قضاوت دیگران با هم زندگی میکنند و در نهایت بهجایی خواهند رسید که سالیان سال تبدیل به خواهر و برادر میشوند و دیگر زن و شوهر نیستند؛ از یکدیگر طلاق عاطفی گرفتهاند، کاری به کار هم ندارند و ...
این کارشناس مسئول مشاوره بهزیستی خراسان رضوی افزود: زمانی که عنصر علاقه در رابطه زن و شوهری وجود نداشته باشد، آدمها به یکدیگر گیر میدهند، لجبازی میکنند، خشم خود را به طرق مختلف خالی میکنند و ... همه اینها فشارهایی را بر زن و شوهر وارد میکند و درنهایت فکر میکنند که بهتر است از این اسارت آزاد و رها شوند. هر فردی که در رابطه زوجیت احساس کند در اسارت است و این ازدواج آزادی او را سلب کرده است، سعی میکند از رابطه بیرون بیاید و اگر نتواند خیانت میکند یا طلاق عاطفی میگیرد و سایر آسیبهای روانی و اجتماعی دیگر اتفاق میافتد.
نظر شما