زندگی نامه
داوود علیپوریان، متولد سال ۱۳۶۴ است، تصادف باعث می شود پای چپش را از دست بدهد. پزشکان طی چند عمل، مجبور می شوند پایش را قطع کنند و در پایش پروتز بگذارند.
آغاز فعالیت ورزشی
از ۱۳ سالگی وارد تیم والیبال نشسته می شود، او در این سن به صورت اتفاقی ورزش والیبال نشسته را شروع می کند، درباره نحوه آشنایی اش با ورزش معلولان می گوید: روزی برای گرفتن پروتز با فردی که تیراندازی کار میکرد آشنا شدم او مرا به هیئت ورزشهای جانبازان و معلولین معرفی کرد. به خاطر دارم آن زمان پیشنهاد بازی در چهار رشته پینگپنگ، والیبال نشسته، بسکتبال با ویلچر و شنا را به من دادند.
او توضیح می دهد: اولین باری که والیبال نشسته را دیدم از این رشته خوشم آمد. ابتدا دو جلسه نگاه کردم و نگذاشتند تمرین کنم. گفتند باید علاقه پیدا کنی ولی بعد از دو جلسه نگاه کردن والیبال نشسته را شروع کردم.
کاپیتان تیم ملی والیبال نشسته کشورمان با مرور خاطراتش لبخندی بر لب می آورد و می افزاید:ما چند بازیکنی بودیم که به قول حرفه ای های این رشته، مبتدی بودیم، به همین دلیل اصلا به حساب نمیآمدیم، نفرات اصلی تیممان با تور اصلی بازی میکردند و برای ما در گوشه سالن یک کابل کشیده بودند و این گونه باعث شد تا مقداری دست به توپ بزنیم. او از تلاش هایش برای رسیدن به شاکله اصلی تیم ملی می گوید و بر این باور است برای رسیدن به موفقیت تنها باید پیش رو را دید.
علیپوریان با کوشش فراوان توانمندی هایش را به نمایش گذاشته و جایگزین پیشکسوتان این رشته میشود. در آن زمان تصمیم می گیرد تا کمک کند علاقمندان بیشتری جذب رشته والیبال نشسته شوند.
عضویت در تیم ملی والیبال نشسته و پوشیدن لباس شماره ۴
سال ۸۱ به عضویت تیم ملی ایران در می آید. در آن زمان تیم ایران در رقابتهای قهرمانی جهان در مصر به بوسنی باخته بود. بنابر تصمیم کادر فنی تیم ملی تغییر می کند و نام او به تیم ملی اضافه می شود.
خودش در این باره می گوید: اولین باری که به اردوی تیم ملی دعوت شدم، شماره ۴ را دادند و گفتند بپوش. هیچ انتخابی نداشتم و مجبور شدم و قبول کردم. قبلا هیچ فکری درباره انتخاب شماره پیراهن نکرده بودم. اما الان این شماره را دوست دارم و ۱۸ سال است که، پیراهن ۴ تیم ملی والیبال نشسته برای من است.
او ادامه می دهد: ۱۸ سال داشتم و در مسابقات باشگاههای جهان در کشور آلمان بازی کردم. آن موقع مشکل خدمت سربازی داشتم و به همراه تیم اعزام نشدم. تنها در هتل ماندم و حتی به خانوادهام خبر ندادم که نتوانستم به مسابقات بروم. قرار بود چند روز بعد مشکلم حل شود و من هم بروم. نرفتن به این مسابقات برای من سخت و عذابآور بود. روز ۲۷ اسفند سال ۱۳۸۱ بود که به این فکر میکردم که دوستان در مسابقات هستند و چه شرایطی دارند. در همین حین تلفن اتاقم در هتل زنگ خورد که پدر و مادرم به دنبالم آمده بودند. آن روز مرا دلداری دادند و به خانه بردند. شرایط بسیار سختی بود ولی چند روز بعد به سفارت آلمان رفتیم و کارم انجام شد. از جلوی درب سفارت به فرودگاه رفتم و سوار هواپیما شدم. مسیر خیلی سختی بود. تنها این سفر را رفتم و در دیدار دوم بازی کردم.
او درباره بازی های آتن می گوید: در پارالمپیک آتن با تشخیص مربی اولین دیدار را بازی نکردم؛ با اینکه آمادگی خیلی زیادی داشتم و بمب انرژی بودم اما وقتی بازی دوم شروع کردم، یک حس غریبی بود. استرس تمام وجودم را گرفته بود و کاراییام به نصف کاهش پیدا کرده بود. شرایط سختی بود. سروصدای تماشاگران، جو مسابقه و باختهای قبلی که به بوسنی داده بودیم، شرایط را سخت کرده بود. دوست داشتم روز به روز بهتر شوم و در چند بازی بعدی خودم را پیدا کردم و به مرور بهتر شدم. به جایی رسیدم که بازی مقابل تیمهای بزرگ برایم خیلی عادی شد.
معلولیت، محدودیت نیست
او بر این باور است که، معلولیت نمیتواند محدودیت ایجاد کند بلکه تلاش و کوشش می تواند سدهای بسیاری را فرو بریزد. او ادامه میدهد: «تمام معلولان سراسر دنیا که ورزش میکنند و برای کشورشان افتخار کسب می کنند این موضوع را ثابت کردهاند که معلولیت جسمی شان مانعی برای کسب موفقیتها نشده. بنابراین به اعتقاد من اینکه معلولیت محدودیت میآورد، فقط یک شعار و حرف است که نمیدانم از کجا آمده است؟ معلولانی هم داریم که دکتر، مهندس و … هستند که ثابت کردند میشود با وجود معلولیت زندگی را به نحوه احسن ادامه داد.
از معلولیت میتوان فرصت ساخت
باید به خانوادههایی که به نوعی یک فرد دارای معلولیت دارند بگویم، این اتفاق خاصی نیست و معلولیت در تقدیر ما بوده است. آدمی میتواند از هر اتفاق بدی هم که برایش رخ میدهد، استفاده کند و فرصت جدید برای خودش درست کند.
وقتی والیبال را شروع کردم، فکر نمیکردم به مدارج بالای این رشته برسم، چون بزرگان زیادی در این رشته بودند. اما با تلاش بسیار، روز به روز به قله موفقیت نزدیک تر شدم.
فقط به قهرمانی فکر می کنم
کاپیتان تیم ملی والیبال نشسته ادامه می دهد: «سعی میکنم با تمرین زیاد، خودم را ارتقا دهم. به چیزی غیر از قهرمانی فکر نمی کنم. همه بچه های تیم ملی هم این گونه هستند و دوست دارند روی سکو بایستند.
مردم والیبال نشسته را قهرمان می دانند
او بیان میکند: «در بین مردم ایران عادت شده همه والیبال نشسته را به اسم قهرمانی میشناسند. همین باعث میشود برای پیروزی و برنده شدن انگیزه مضاعف داشته باشیم. از وقتی که والیبال نشسته را شروع کردم، میگفتند ایران در جهان اول است. کل دنیا یک طرف و والیبال نشسته ایران یک طرف. در هر دیدار که مقابل تیمهای بزرگ دنیا قرار میگیریم، خیلی از تیم ها ما را الگو قرار داده اند.
افتخارات من
من در ۴ دوره پارالمپیک شرکت کردم که حاصلش دو طلا (۲۰۰۸ پکن و ۲۰۱۶ ریو) و دو نقره (۲۰۰۴ آتن و ۲۰۱۲ لندن) بود. اولین بار هم در پارالمپیک ۲۰۰۴ آتن حضور پیدا کردم.
نظر شما