بر اساس نتایج تحقیقی که با همکاری بهزیستی و دانشگاه فردوسی در سال ۹۹ انجام شده، ۹۳ درصد خانوادههایی که کودکانشان را به ازدواج زودرس تشویق کرده یا اجبار نمودهاند گفتهاند که از تبعات و آسیبهای این گونه ازدواج مطلع نبوده و از روی ناآگاهی دست به این کار زدهاند.
این تحقیق میگوید که بیش از ۶۳ درصد ازدواجهای کودکان در خانوادههای پرجمعیت صورت میگیرد و میانگین فرزند در بین ازدواجکنندگان در سنین پایین، بیشتر از میانگین کلی جامعه است.
بنا بر یافتههای این تحقیق، میانگین تعداد فرزندان در خانوادههای حاصل از ازدواج زودهنگام برابر ۲.۵ بوده در حالی که این میانگین در کل جمعیت ۱.۶ میباشد.
این تحقیق اضافه میکند: میانگین جمعیت خانوادههایی که یکی از اعضای خود را به ازدواج زودهنگام تشویق یا اجبار میکند ۵.۸ نفر است در حالی که میانگین نفرات خانوار در کل جمعیت در همان مقطع تحقیق ۳.۳ نفر میباشد.
محققین در این پژوهش، دریافتهاند که در ۵۵ درصد موارد با عروس خانم هیچ مشورتی در مورد این ازدواج صورت نگرفته و جالب اینکه، چیزی در همین حدود یعنی بیش از ۵۰ درصد دخترانی که ازدواج زیر سن قانونی داشتهاند نیز از ازدواج زودهنگام نارضایتی دارند.
تحقیق میگوید: ۵۳ درصد از خانمهای زود ازدواج کرده، از ازدواجشان راضی هستند یا حس خوبی نسبت به آن دارند، ۳۶.۵ درصدشان از این ازدواج راضی نیستند و با این کار مخالفاند و ۱۰ درصد هم هیچ حس و احساسی نسبت به این موضوع ابراز نکرده و نسبت به آن بیتفاوت هستند.
پژوهشگران با وجود این نتایج، دریافتهاند که ۷۶ درصد زوجها از نوعی اختلال یا ناراحتی روحی و روانی رنج میبرند که در نتیجهی ازدواج زودهنگام حادث شده است اگر چه معتقدند برای ریشهیابی این ناراحتیها باید تحقیقات عمیقتری صورت گیرد.
مصاحبهشوندگان، عمده علل این مشکلات را ناشی از کم تجربگی در زندگی جدید بدلیل سن کم و مشکلات پیش آمده، مشکلات مالی در زندگی جدید، بیکاری شوهر، دوری از والدین، عدم امکان ادامه تحصیل، مقایسه خود با دیگران، عدم تفاهم با همسر، خیانت شوهر و برخورد نادرست خانواده همسر می دانند.
نکتهی جالب توجه دیگری که محققین به آن اشاره میکنند این است که هیچیک از افرادی که زود ازدواج کردهاند نه به فرزندان و نه به اطرافیانشان توصیه نمیکنند که ازدواج زودهنگام یا زیر سن قانونی داشته باشند و اکثرشان سنین ۱۷ تا ۱۹ و بعضا سنین ۲۵ سال و بالاتر را برای ازدواج مناسب میبینند.
یک یافتهی تأملبرانگیز دیگر هم در این تحقیق دیده میشود و آن این است که فرزندان اول، شانس و ریسک بالاتری برای ازدواج در زیر سن قانونی را دارند چون ۷۳ درصد مصاحبهشوندگان به محققین گفتهاند که فرزند اول خانواده هستند و تنها کمی بیش از ۱۴ درصدشان اطلاع دادهاند که فرزند دوم یا بیشتر هستند.
این یافته میافزاید: دختر بودن نیز این ریسک را بالاتر میبرد و به عبارتی، ترتیب تولد فرزندان دختر، این ریسک را کم یا زیاد میکند و در زود یا دیر شدن زمان آن نیز مؤثر است.
شاید مهمترین نکتهی این تحقیق را بتوان منظر اقتصادی آن دانست که بر اساس آن ۹۳ درصد پاسخدهندگان از طبقات پایین اقتصادی و ۷ درصدشان در طبقه متوسط بودهاند.
محققین تأکید میکنند که بیشتر یا اکثریت یافتههای این تحقیق، با پژوهشهایی که در سایر نقاط ایران یا حتی در کشورهای دیگر صورت گرفته همخوانی دارد و نشان میدهد که الگوی کودک همسری در بیشتر نقاط و در بیشتر فاکتورها از معیارها و دلایل یکسانی حکایت دارد.
مصاحبهشوندگان این تحقیق ۴۵ درصدشان اعلام کردهاند که با یکدیگر و با خانواده طرف دیگر، رابطه تنشآلودی دارند و به گفتهی محققین، سن کم، تجربه نداشتن کافی، عدم پختگی روانی و خصایص جوانانه است که به اشکال مختلف رخ مینماید.
بیشتر پیشنهاداتی که محققین برای کاهش و کنترل این پدیدهی اجتماعی ارائه دادهاند جنبه فرهنگی و آموزشی دارد و بخشی از آن هم مربوط به اصلاح قوانین و کار بیشتر رسانهها در این زمینه میباشد.
این تحقیق توسط دکتر حسین میرزایی، استاد جامعه شناسی دانشگاه فردوسی سامان یافته و مجتبی میرزایی، لاله فتحی و زهرا باقری وی را در این کار کمک کردهاند. پژوهش مذکور در تابستان ۹۹ پایان یافته است.
نظر شما