فصلنامه مهر رضوی - اولین کمپهای ترک اعتیاد قانونی خراسان رضوی، در سال ۹۰ تأسیس شد. پیش از آن، کمپهایی توسط افراد به صورت غیر مجاز گوشه و کنار استان تأسیس شده بود و بعضیها هم از نهادهای دیگری به جز بهزیستی مجوز گرفته بودند که به هر حال، غیر قانونی بود و البته تبعاتی هم برای جامعه و مردم داشت.
وقتی که مراکز سرپایی درمان اعتیاد یا مراکز بستری کوتاه مدت چند روزه که عموما در منازل ویلایی یا در آپارتمانهای اجارهای دایر میشد برای درمان پایدار معتادان جواب نداد، مسؤولان وزارت کشور و به دنبال آن سازمان بهزیستی، به فکر تأسیس مراکزی افتادند که میانگین اقامت افراد را به یکماه برسانند با این امید که در این مدت، پاکی معتاد با آموزشها و کارهای مددکاری و روانشناسی کوتاه مدت، به ماندگاری نزدیک شود.
البته سردرگمی چگونگی مبارزه با اعتیاد، نه مخصوص کشور ماست و نه در جای دیگری از دنیا به راه حل قطی رسیدهاند. موضوع مبارزه با اعتیاد و ترک دادن معتادان، در کشورهای غربی، بیشتر به موضوع الکل اختصاص یافته است زیرا در این کشورها مصرف و اعتیاد الکل، بیشتر از مواد مخدر است.
در امریکا الکل بدتر از مواد مخدر است
بر اساس گزارش امریکن ادیکشن سنترز، سالانه ۸۸ هزار نفر در امریکا بر اثر سوء مصرف الکل میمیرند و نزدیک به ۱۵ میلیون نفر در این کشور دچار سوء مصرف هستند. این گزارش میافزاید ۸۵ درصد افراد بالای ۱۸ سال در امریکا حداقل یک بار در عمرشان الکل مصرف کردهاند.
مراکز ترک الکل بستری یا اقامتی در این کشور هم بین ۲۸ تا ۹۰ روز بیمار را تحت نظر دارند و معتقدند سمزدایی اولیه ۷ روز طول میکشد. همچنین در مراکز اقامت درازمدت یا همان تیسی دو نوع مراکز ۳ تا شش ماهه و شش تا ۱۲ ماهه در این کشور فعال هستند.
یک بررسی در سال ۲۰۱۷ نشان میدهد که ۵۲ درصد معتادان امریکایی، الکل مصرف میکنند و متامفتامینها تنها ۷.۵ درصد جدول اعتیاد را به خود اختصاص داده است. نکته جالب اینکه میزان اعتیاد به مصرف داروهای نسخهای از آمفتامینها بیشتر است و تقریبا برابر ماریجوانا میباشد.
کمپهای ترک اجباری چگونه به بهزیستی واگذار شدند؟
اما در استان و کشور ما، داستان ترک اعتیاد، دو جنبهی اختیاری و اجباری دارد. کمپهای اختیاری، همان مراکز ماده ۱۵ هستند و مراکز ترک اجباری، به کمپهای ماده ۱۶ معروف میباشند. در سالهای گذشته، در کنار کمپهای اقامتی اختیاری، یکی دو مرکز تیسی که به مرکز درمان اجتماعمدار موسوم گردید، نیز راهاندازی شد که الگوی سه تا شش ماه اقامت را برای معتادان اجرایی کرد. مراکز تیسی، با برنامههای گستردهتری نسبت به کمپها اداره میشدند و تیم درمان معینی مرکب از روانشناس، مددکار اجتماعی، پزشک و روانپزشک، مرتبا بیماران را چک میکرد و به آنها آموزش میداد. مراکز تیسی، اگر چه از یک الگوی بینالمللی الهام گرفته بودند و امیدوار بودند با روش درمانی اجتماعمدار، نتایج بهتری حاصل کنند، اما حاصل کار این مراکز، به گفتهی مدیران و مسؤولان این مراکز، در بهترین حالت راندمان ۱۵ تا ۲۵ درصدی را ارائه داد که اگر چه هرگز توسط کارشناسان مستقل آزموده نشد، اما همین مقدار تأیید نشده هم نسبت به هزینهها، بسیار پایین نشان میداد.
هزینهی اقامت شش ماه یک معتاد در یک مرکز اقامتی درمانی، بار زیادی را به دوش دولت و سازمان بهزیستی گذاشت و از آنجا که عموما خانوادههای معتادان، فاقد منابع لازم برای پرداخت این هزینهها بودند، این سازمان بود که بار را به دوش میکشید و در نهایت هم وقتی دید نتیجهی مورد نظر بدست نمیآید، مراکز تی سی را به بخش خصوصی واگذار کرد که آن هم در نهایت، موفق نبود.
همزمان با گسترش مراکز اقامتی اختیاری (کمپهای ماده ۱۵)، در اوایل سال ۹۶ ستاد مبارزه با مواد مخدر کشور تصمیم گرفت، اداره و نظارت کمپهای اجباری را به بهزیستی واگذار کند.
این تصمیم در پی آن بود که در کمپهای ماده ۱۶ یعنی مراکز اقامتی ترک اجباری، که در آن زمان تحت مدیریت نیروی قهریه اداره میشد، هنوز فکر مجرم پنداشتن معتادان قوت داشت و به همین دلیل، برخورد با معتادان متجاهر، مانند برخورد با مجرمین بود و سختگیری بسیاری دیده میشد. علاوه بر این، دولت پس از چند سال آزمون و خطا، متوجه شد که این مراکز هم باید تحت نظر یک نهاد تخصصی اداره شوند که معتادان را بیمار میداند و معتقد است باید آنها را درمان کرد.
یک پیشکسوت خوشسابقه و دلسوز به میدان آمد
به هر حال، مراکز ماده ۱۶ یا همان کمپهای اجباری، در خراسان رضوی، با میدانداری یکی از افراد بسیار پرسابقه در کار درمان اعتیاد و از معتقدان به اصول انسانی درمان معتادان پا گرفت که به عنوان پیمانکار بهزیستی، مدیریت چندین مرکز بزرگ را عهدهدار شد.
آقای اعتمادی که مدیران بهزیستی و پاکشدگان، او را پیشکسوت درمان اعتیاد میشناسند داستانی از گذشتهی نه چندان دور تعریف میکند که بساط ترک اعتیاد خشونتآمیز را کلا برمیچیند.
ایشان میگوید: سالها پیش که روشهای خشونتآمیز ترک اعتیاد، قانونی بود و اعتیاد جرم تلقی میشد و مراکز محدود بازپروری، درست مثل زندان بودند، خیلی جستجو کردیم و دنبال کسی می گشتیم که با این روش به پاکی رسیده باشد. باورتان بشود یا نشود، ما تمام مشهد را گشتیم که یکی را پیدا کنیم، حتی یک مورد هم نیافتیم. یکی را که میگفتند ترک کرده، رفتیم و با زحمت پیدا کردیم و وقتی او را دیدیم بنده خدا گفت ۵ سال پاک بوده ولی در همنشینی با یک دوست قدیمی، دوباره مصرفکننده شده است. او هم دروغ میگفت و اصلا پاکی درازمدتی نداشته بود. بنا بر این، روش خشونتآمیز و نگاه مجرمانه به اعتیاد، حتی در یک مورد هم جواب نداده بود.
با واگذاری مراکز ماده ۱۶ (ترک اجباری) به بهزیستی در تابستان ۹۶، آقای اعتمادی به عنوان مجربترین و دلسوزترین مدیر پیشگیری و درمان اعتیاد، از سوی معاونت پیشگیری بهزیستی استان به کار دعوت شد و اکنون مسؤولیت تمام ۱۰ مرکز ترک اجباری اعتیاد با اوست.
* تخلفات گسترده مالی در کمپهای ماده ۱۶ پیش از واگذاری به بهزیستی
بر خلاف مدیران دولتی که مصالح شغلی و اداری را رعایت میکنند آقای اعتمادی، اصلا پردهپوشی ندارد و از تخلفات گسترده در کمپهای اجباری گذشته پرده برمیدارد اگر چه صراحتا نام کسی را نمیبرد.
او میگوید: مثلا اگر دولت برای هر بیمار ۱۴ هزار تومان در روز کمک هزینه اختصاص میداد مسؤولان این کمپها ۱۰۰۰ تومانش را صرف نگهداری (نه درمان و توانمندسازی) معتاد میکردند و بقیهی این بودجه، هیچ رد و نشانی ندارد. به نظر من، پشت این داستان رفتارهای قهرآمیز و خشونتآمیز، یک بساط سوء استفادهی گستردهی مالی خوابیده است. مسؤولان نظارت کننده بر این مراکز خودشان باید به دولت و مردم پاسخگو باشند اما همینقدر بدانیم که اینها نه تنها تأثیری در کاهش اعتیاد و آسیبهای آن نداشتند بلکه در ترویج آن کوشیدند.
به نظر آقای اعتمادی، معتادان، جزو بهترین افراد جامعه هستند. او میگوید تحقیقی در میان خانوادههای معتادان انجام داده و هنگامی که پرسیده بهترین شخصی که در خانوادهتان هست کیست همهی خانوادهها بدون استثنا میگفتهاند همین عضو معتاد قبل از اعتیاد. آقای اعتمادی از این تحقیق به اضافهی تجربیاتی که در همنشینی و دوستی با بهبودیافتگان دارد نتیجه میگیرد که معتادان، گلهای سرسبد خانواده و جامعه هستند که بیمار شدهاند و همه باید برای نجاتشان تلاش کنند.
خانههای بینراهی باید توسعه یابند
دورههای اقامت در این مراکز، سه ماهه است اما بسیاری از پاکشدگان که به گفتهی خودشان به آخر خط رسیدهاند در دوران اعتیادشان چنان از لحاظ روانی و جسمی شکسته میشوند که پس از بهبودی جرأت پا گذاشتن به محیط آزاد را ندارند و آرزو میکنند که اقامتشان در مراکز تمدید شود در حالی که پیش از این، اقامت حتی یک روز در این مراکز، برابر با زندان انفرادی و یا اردوگاههای کار اجباری بود.
معاون پیشگیری بهزیستی خراسان رضوی میگوید: اقامت کوتاه مدت، چارهی کار نیست. سازمان بهزیستی به فکر تأسیس مراکز جامع ترک اعتیاد در تمام کشور است که یکی هم در مشهد راهاندازی شده است.
حسین تنهاطلب تأکید میکند: در مراکز جامع، پس از سمزدایی از معتاد، وی وارد چرخهی توانمندسازی و اشتغال میشود و در طول یک سالی که در مرکز جامع اقامت دارد، تقریبا تمام مهارتهای زندگی اجتماعی را که خوب نیاموخته یا از یادش رفته و یا احساس میکند برای بازگشت به جامعه به آنها نیاز دارد میآموزد.
وی اضافه میکند: علاوه بر این با آموختن مهارتهای حرفهای به شغل مورد علاقهاش دست مییابد و حالا میتواند با دست پر و فارغ از آلودگیهای اعتیاد به جامعه بازگردد و کنار خانوادهاش باشد یا اگر خانواده ندارد خودش خانوادهی مستقل تشکیل بدهد.
طرح نگهدای موقت چیست و چه فوایدی دارد؟
طرح نگهداری موقت معتادان متجاهر یکی دیگر از چارههایی است که برای بیخانمانهای معتاد که از همه جا رانده و طرد شده و در سرمای جانسوز زمستان در ویرانهها و بیغولهها بسر میبرند در نظر گرفته شد. شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر که از طرف مسؤولین اجرایی کشور و استان مأموریت داشت که این کارتنخوابها را ساماندهی کند با کمک شهرداری، دادستانی و نیروی انتظامی، به جمعآوری این افراد پرداخت.
این طرح از اوایل آذر آغاز شد و در طول کمتر از دو ماه ۲ هزار نفر از کارتنخوابها از سطح پاتوقها و محلات پرآسیب حاشیهای جمعآوری و به دستور دادستانی در مراکزی که توسط شهرداری مشهد آماده شده بود گردآمدند.
بر اساس مصوبهی شورای هماهنگی، مقرر شد این افراد تحت نظر تیمهای درمان و توانمندسازی که بهزیستی آنها را معرفی میکند قرار بگیرند و تا پایان اردیبهشت در این مراکز باقی بمانند.
این مصوبه اجرایی شد و در حال حاضر این مراکز پذیرای افراد کارتنخواب هستند که جمعآوری شدهاند.
کارشناس مسؤول پیشگیری و درمان اعتیاد بهزیستی خراسان رضوی در خصوص چرایی این فعالیت جمعی میگوید: نگهداری موقت کارتنخوابها در شرایطی که امکانات لازم برای درمان و توانمندسازی درازمدت آنها وجود ندارد یکی از راههای مؤثر کاهش آسیب و افزایش ضریب تندرستی این گروه از بیماران اجتماعی میباشد.
مصداق بزرگترین ارزشهای انسانی
به گفتهی امیر گوهری، وقتی که ۲ هزار کارتن خواب جمعآوری شوند معنایش این است که مصرف مواد ۲ هزار نفر در مشهد کاهش مییابد و قاچاقچیان و ساقیان این مواد از درآمد ۲ هزار نفر فروش، محروم میشوند و به همان نسبت به مافیای اقتصادی مواد مخدر صدمه وارد میشود.
وی میافزاید: ۲ هزار نفری که از معابر و پاتوقها دستگیر و جمعآوری شدند در واقع، ۲ هزار منشأ جرایم خرد، از جامعه برچیده شد و ۲ هزار فردی که در خانواده ی خود ایجاد تنش و گرفتاری میکردند به مکانهای تحت مراقبت آورده شدند و خانوادههای این افراد از وجود تنشآلود و بیمار آنان برای مدت ۵ ماه رهایی یافتند.
وی همچنین میگوید: اگر هزینههای ایجاد شده در این زمینهها را در نظر بگیرید خواهید دید که میلیاردها تومان از هزینههای اجتماعی کم شده و در مقابل ۲ هزار انسان بیمار از گرفتاری شدید، سرما، بدبختی و درگیری روانی و فیزیکی نجات یافته و در معرض کمکهای انساندوستانه و سلامتافزا قرار گرفتهاند.
از نگاه کاهش هزینههای اجتماعی
وی تصریح میکند: آیا این همه فایده و این مقدار کاهش آسیب، به نظر شما ارزش کمی است؟ این افراد در مدتی که تحت مراقبت در مراکز تعیین شده هستند زیر نظر تیم درمان قرار دارند و علاوه بر غذای گرم، استحمام، تغییر مصرف، آموزشهای مددکاری و مشاورهی روانشناسی، از محبت و مهربانی انسانی و تکریمی که هر بیمار و گرفتاری، شایستهی آن است برخوردار میشوند تا بتوانند برای بازسازی شخصیت آسیبدیدهی خود فکر کنند و به راههای منطقی و پایدار دست پیدا کنند. این بزرگترین ارزش انسانی است که بیماران آسیب دیده و گرفتار اعتیاد را به مرحلهی بهبودی و رهایی برسانیم.
او در پایان با تأکید بر اینکه جمعآوری و نگهداری موقت کارتنخوابها یک حرکت جمعی است میگوید: به سمت این هدف میرویم که تمام کارتنخوابها در همهی شهرهای استان را ساماندهی کنیم و علاوه بر صرفهجویی اجتماعی دهها میلیاردی در هزینههای اجتماعی، ضریب سلامت روانی جامعه را بالا ببریم و تلاش کنیم انسانهای بیماری را که نیاز به کمکهای فوری دارند از بستر آسیب و جرم برهانیم و به زندگی سالم اجتماعی برگردانیم.
نظر شما