گروه جامعه خبرگزاری فارس: دقایقی بعد از انتشار کلیپ کودکآزاری در فضای مجازی، گروه ۵۰ نفره برای نجات کودک و دستگیری متهم وارد عمل شدند.جستوجو را در روستایی بزرگ و پهناور با ۵ هزار نفر جمعیت که کودکآزار در یکی از خانههایش بیتوته کرده بود آغاز کردند. پلاک به پلاک، خانه به خانه. لحظات نفسگیری بود وعملیاتی سخت. خستگی معنایش را برای این ۵۰ نفر ازدستداده و چشمان نگران و دستان لرزان دختر معلول خواب را بر چشم همه حرام کرده بود. هنوز ۱۲ ساعت از انتشار کلیپ نگذشته بود که عملیات شناسایی به پایان رسید و متهم با هماهنگی مراجع قضایی دستگیرشد.
این چند خط مختصری از لحظات پر تبوتاب یک عملیات است، پای قاچاقچی مواد مخدر در کار نیست و عملیات شبیه هیچیک از مأموریتهای نیروی انتظامی یا نیروهای امنیتی هم نیست. این روایت یک مأموریت از هزاران مأموریت خدمتگزاران اورژانس اجتماعی است که کمتر از آنها شنیدیم.
خیلیها هنوز هم نمیدانند اورژانس اجتماعی با شماره سهرقمی ۱۲۳ خط مقدم مبارزه با آسیبهای اجتماعی است، از هر نوعی که فکرش را بکنید. نمیدانند وقتی جسم و روان کودکی درخطر است و اعتیاد پدر یا مادر و آسیبهای ناشی از آن امنترین جای دنیا را برای کودک یا نوجوان ناامن میکند، این مددکاران اورژانس اجتماعی هستند که وارد میدان میشوند، او را از چهاردیواری که قرار بود کنج دنج آرامش باشد اما نیست، نجات میدهند و بعد هم با حمایتهای اجتماعی بهنگام، مسیر زندگی کودک تغییر میکند.
شاید تابهحال هر چه شنیدید از سختی و خطر عملیات حافظان امنیت و جان مردم بوده است، از جدال آتشنشانان با دود و آتش، از ایثار مرزبانان اما حالا روایتی از تلاشگران اورژانس اجتماعی برای نجات آسیب دیدگان اجتماعی را بشنوید. به گفته مدیرکل دفتر آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور در ۶ ماه ابتدایی سال جاری ۲۶ هزار مأموریت سهم مددکاران اورژانس اجتماعی بوده است.
چندی قبل کلیپی در فضای مجازی از یک کودکآزاری منتشر شد. مردی جوان و معلومالحال که حالت عادی نداشت، دستان کودک معلول را بسته بود و... از کودکآزاری فیلم تهیهکرده و وقیحانه آن را در فضای مجازی منتشر کرده بود. این فیلم بهسرعت در فضای مجازی دستبهدست شد و علاوه بر رنجش خاطر مردم ایران، پیامی روشن داشت و آن اینکه چهاردیواری آن خانه برای کودک امن نبود و باید در اولین فرصت او را نجات داد.
سازمان بهزیستی و اورژانس اجتماعی برای نجات کودکی دستبهکار شدند که معلوم نبود در کدام استان و کدام شهر زندگی میکند. نگرانیشان این بود حالا شهر را هم پیدا کردیم، کودک زیر سقف کدام خانه در کدام شهرستان یا کدام روستا زندگی میکند؟
فیلمی که در فضای مجازی منتشرشده بود چندین بار بازبینی شد. از گویش مرد کودکآزار این احتمال داده شد که این فیلم در شهر قزوین گرفتهشده است. اینها را مدیرکل آسیبهای اجتماعی سازمان بهزیستی کشور میگوید و از اینجا به بعد روایت ماجرا را به مسئولان سازمان بهزیستی استان قزوین میسپارد و «علیرضا وارثی» از همدلی و همراهی دادستانی، فرمانداری، استانداری و نیروی انتظامی با سازمان بهزیستی برای پیدا کردن کودکی میگوید که شواهد نشان میداد معلول است.
شما هم مجرمید اگر کودکآزاری را اطلاع ندهید
مدیرکل سازمان بهزیستی استان قزوین قبل از روایت ماجرای نجات کودک آسیبدیده ما را به یک قانون ارجاع میدهد. قانونی که معتقد است رسانهها باید مردم را نسبت به آن آگاه کنند. مردم ما باید بدانند با استناد به ماده ۱۷ قانون حمایت از کودکان و نوجوانان مصوب اردیبهشت ۹۹ در برابر همه کودکان و نوجوانانی که در معرض خطر هستند نهتنها مسئولیت اجتماعی که مسئولیت قانونی دارند.
«علیرضا وارثی› میگوید: «بر اساس این مادهقانونی هرکسی که از وقوع جرم یا شروع آن یا خطر شرایط قریبالوقوع علیه یک طفل یا نوجوان مطلع باشد یا شاهد وقوع آن باشد و توانایی اعلام و گزارش را داشته باشد اما از این کار امتناع کند قانون مجازات اسلامی برای این فرد مجازات در نظر میگیرد.»
فیلمها را بازنشر نکنید/ شناسایی مجرم را به اهلش بسپارید
فیلم کودک و کودکآزار در چند ساعت در ده ها پیج فضای مجازی دستبهدست شد و موتور جستوجوی اینستاگرام را به خود اختصاص داده بود. در همین زمان ده ها مسئول در یک استان برای پیدا کردن این کودک و شناسایی کودکآزار تلاش خود را آغاز کرده بودند.
وارثی قبل از شرح آنچه گذشت میگوید: «من از مردم و فعالان اجتماعی درخواستی دارم.» و ادامه میدهد:ۤ «خواهش میکنم فیلمهایی با این مضمون که آرامش روانی جامعه را بر هم میریزد در صفحات خود بازنشر نکنید. شناسایی مجرمان را به اهلش بسپارید. این اتفاقات در هر جامعهای با هر فرهنگی میافتد. اما مهم نحوه برخورد ما با چنین اتفاقاتی است. بسیاری از فعالان اجتماعی در اینستاگرام با داعیه حمایت از کودکان و مثلاً برای شناسایی مجرم و فرد آزارگر چنین فیلمهای را در صفحات خود بازنشر میکنند. این کار اشتباه است. اگر واقعاً دلسوز هستید باید موضوع را از طریق تماس با سازمان بهزیستی و اورژانس اجتماعی و پلیس فتا به اطلاع مسئولان برسانید.»
روایت یک مأموریت نفسگیر
«ساعت ۷ شب فیلمی را به دست ما رساندند که در آن کودکی که از ظاهرش مشخص بود جزو معلولان سندروم داونی است توسط مرد جوانی مورد آزار روحی و جسمی قرار میگیرد. نتیجه تحقیقات اولیه نشان داده بود محل فیلمبرداری این فیلم قزوین و شهرستان تاکستان است. از همان لحظات، مدیر بهزیستی شهرستان تاکستان، دادستانی، فرمانداری، نیروی انتظامی را در جریان قرار داده بود. مسئولان بهزیستی شهرستان تاکستان از معاونت توانبخشی و حراست تا معاونت اجتماعی و مسئولان اورژانس اجتماعی و مددکاران و یک گروه ۵۰ نفری دستبهکار شدند تا این کودک را پیدا کنند.»
این توضیحات را وارثی به نمایندگی از همه مسئولانی میدهد که در آن چند ساعت به هر دری زدند تا کودک را هر چه زودتر از محیط ناامنی که در آن زندگی میکرد نجات دهند. درهمان زمان بسیاری از فعالان اجتماعی و آنها که خود را حامی حقوق کودکان میدانند چه میکردند؟ کلیپ را دستبهدست در فضای مجازی میچرخاندند و بیشازپیش احساسات مردم جریحهدار میشد.
در جستوجوی کودک آسیبدیده/ همیشه پای اعتیاد در میان است
تلاش برای پیدا کردن کودک ادامه داشت. وارثی میگوید: «تصور اولیه این بود که کودکآزاری دریکی از مراکز نگهداری شبانهروزی زیر نظر سازمان بهزیستی استان قزوین اتفاق افتاده است. اما با بررسی بیشتر، این احتمال منتفی شد.
هیچ نشانهای نداشتیم، فیلم را برای مدیران انجمنهای سندروم داون فرستادیم تا بتوانند با مراجعه به بانک اطلاعات معلولان سندروم داون محل زندگی کودک را شناسایی کنند. اما نتیجهای نداشت.
همان زمان با ادمین های سایتها و کانالهایی که فیلم را بازنشر کرده بودند ارتباط گرفتیم تا شاید رد و نشانی از مبدأ فیلم و اولین صفحهای که ٖآن را منتشر کرده بود پیدا کنیم، بازهم بیفایده بود.
با بازبینی فیلم و از حالتهای غیرعادی مرد جوان به این نتیجه رسیدیم که او اعتیاد دارد. از روی فیلم تصویری از فرد کودکآزار تهیهکرده و به مدیر اتحادیه کمپ داران تاکستان ارسال کردیم، شاید این فرد را شناسایی کنند، اما این راه هم به بنبست خورد.
جستوجوها ادامه داشت. صبح اول وقت دوستان فنی با بررسی اولین پیجی که فیلم را منتشر کرده بود متوجه شدند که محل وقوع این کودکآزاری دریکی از روستاهای شهرستان تاکستان است.»
پلاک به پلاک در روستای ۵ هزارنفری
آفتاب بیجان و سرمای استخوان سوز زمستان و روستایی پهناور با ۵ هزار نفر جمعیت و کودکی باحال ناکوک که پیدا کردنش شبیه یافتن سوزنی در انبار کاه بود. وارثی از ادامه مأموریت میگوید: «صبح اول وقت ماشینهای اورژانس اجتماعی بهطرف روستا حرکت کردند برای جستوجوی خانه به خانه. از دهیار روستا کمک گرفتیم تا شاید بهواسطه شناخت او از اهالی روستا راه نجات کودک کوتاهتر شود.
۵۰ معلول در این روستا زندگی میکردند. به پرونده معلولان روستا مراجعه کردیم و به دنبال کودک موردنظر جستوجوی خانه به خانه معلولان را آٖغاز کردیم. همه این مراحل با همراهی و همکاری نیروی انتظامی و دادستانی انجام شد. باید طوری رفتار میکردیم که جستوجوی خانه به خانه مددکاران اورژانس اجتماعی و حضور پلیس جو روانی روستا را هم متشنج نکند. بالاخره با تلاش بیوقفه خدمتگزاران بهزیستی شهرستان تاکستان بعد از چند ساعت جستوجوی پلاک به پلاک، خانه کودک آسیبدیده را پیدا کردیم.»
سلام یسنا!/ نجات کودک از چهاردیواری ناامن
بعد از ۱۲ ساعت تلاش بیوقفه و جستوجوی خانه به خانه به یسنا رسیدند، به دختر بیپناهی که قربانی اعتیاد ناپدری شده بود. موهای یسنا بلندتر شده بود اما چشمها همان چشمها بود. مدیر بهزیستی استان قزوین از خان آخر این پرونده میگوید: «با کسب مجوز از دادستانی وارد خانه شدیم. چهره کودک را با نشانههایی که داشتیم مطابقت دادیم. فرد کودکآزار ناپدری کودک بود که در خانه حضور نداشت. مادر ماجرا را کتمان کرد اما وقتی مددکار با او صحبت کرد اعتراف کرد که از ماجرا باخبر بوده اما ازآنجاکه خانواده حمایت گری نداشته و جایی برای رفتن از خانه نداشته، روزه سکوت گرفته است.
در مأموریتهای رسیدگی به کودکآزاری اولین اقدام، ارزیابی خطر برای کودک است. با توجه به اینکه مادر نسبت به آزار کودک بینش کافی نداشت و نمیخواست از دایره امنیت و حمایت همسرش خارج شود امکان مشاوره و برقراری ایمنی کودک در بستر خانواده وجود نداشت، به همین دلیل با هماهنگی مراجع قضایی مادر و کودک را به اورژانس اجتماعی اسفراین منتقل کردیم. مأموریت ما با شناسایی و دستگیری فرد کودکآزار به پایان میرسید و هنوز مرحله اصلی کار باقیمانده بود.
احتمال میدادیم مادر به دلیل حمایت از همسرش ماجرا را به اطلاع او برساند. همه خطوط ارتباطی مادر با ناپدری کودک معلول را قطع کردیم. آن فرد تماسهای مکرری با همسرش داشت. خلاصه یکی دو ساعت بعد، فرد کودکآزار هم دستگیر شد و پرونده این کودکآزاری با انتقال کودک معلول به مراکز نگهداری شبانهروزی معلولان شهرستان تاکستان مختومه شد. خبر دستگیری کودکآزار در رسانهها منتشر شد. البته فقط ابعاد رسانهای ماجرا به پایان رسید و برای مددکاران بهزیستی تازه شروع ماجرا بود.»
حمایت روانی و اجتماعی از کودکآزار
«شخصی که کودک معصوم را آزار میدهد و از این آزار فیلم میگیرد و در فضای مجازی منتشر میکند انسان سالمی نیست. یا مشکل روانی دارد یا در اثر مصرف مواد مخدر در حالت طبیعی قرار ندارد. کار مددکاران سازمان بهزیستی با انتقال کودک به مکانی امن تمام نمیشود. ما از کودکآزار هم حمایت میکنیم.»
اینها را وارثی میگوید و ادامه میدهد: «متهم در حال حاضر در زندان است. بعد از گذراندن محکومیت جنبه عمومی جرم ما این فرد را هم تحت حمایتهای اجتماعی و روانی قرار میدهیم. علاوه بر مشاورههای روانشناختی این افراد را به مراکز بازپروری و ترک اعتیاد معرفی میکنیم. در خصوص این کودکآزاری مادر برای پیشگیری از تکرار کودکآزاری تحت آموزش مددکاران بهزیستی قرار دارد.»
جای خالی نیابت قضایی
سازمان بهزیستی و اورژانس اجتماعی در صف اول مبارزه با آسیبهای اجتماعی است و در مداخلات اولیه بحرانهای خانوادگی مثل همسر آزاری و کودکآزاری حضور دارد، خطرات جدی برای مددکاران اورژانس اجتماعی در حین مأموریت وجود دارد. اما مدیر سازمان بهزیستی استان قزوین از یک خلأ جدی در این حوزه میگوید: «مداخلات ما محدود است و برای هر مرحله باید از دستگاههای قضایی و انتظامی مجوز بگیریم. این ضرورت اخذ مجوز در بعضی از مأموریتها باعث میشود که کار بهکندی پیش برود. امیدواریم قانون، نیابت قضایی در مراحل اولیه رسیدگی به بحران را برای مسئولان اورژانس اجتماعی در نظر بگیرد.»
رکورددار احساس مسئولیتیم
من از مردم میخواهم موارد کودکآزاری را به اطلاع اورژانس اجتماعی با شماره ۱۲۳ برسانند. اگر فیلمی در فضای مجازی دیدند آن را بازنشر نکنند، به پلیس فتا یا اورژانس اجتماعی اطلاع دهند. همیشه هم اینطورنیست که از عمل غیراخلاقی کودکآزاری فیلمی وجود داشته باشد. اگر در اطرافتان مورد کودکآزاری دیدید با ۱۲۳ تماس بگیرید. ما در برابرهمه انسانهای اطرافمان و بیشتر از همه در برابر کودکان مسئولیت داریم. مسئولان اورژانس اجتماعی می گویند تماسهایی با موضوع کودکآزاری بیشترین تماس با ۱۲۳ را به خود اختصاص داده است. این به معنی پررنگ بودن این معضل در جامعه نیست، نشان دهنده احساس مسئولیت مردم و آگاهی آنها است. در مورد همین پرونده معلول سندروم داون من از سراسر ایران حتی از خارج از کشور هم تماس داشتم. وکیلی با من تماس گرفت و داوطلب شد برای پیگیری حقوقی پرونده، خیری تماس گرفت و همه هزینههای کودک را متقبل شد.
نظر شما