خبرگزاری فارس، اردبیل: معلولیت محدودیت نیست، تجسم اراده است. معلولیت، کلمهای است که در ذهن ما بیشتر به معنای یک ناتوانی معنی میشود و مشکلاتی را برای فرد معلول میتواند ایجاد کند، ولی معلولان سرتاسر دنیا، این را بارها به اثبات رساندهاند که معلولیت محدودیت نیست.
این بار این شعار به سبک بانوی اردبیلی عملی شد. سوزن و نخ، ابزارهایی بودند که او با آنها نه تنها لباس دوخت، بلکه دیوارهای محدودیت را شکست. او که روزی به دلیل معلولیت، آیندهای تاریک میدید، امروز با آموزشگاه خیاطیاش، به زنان دیگر نشان میدهد که معلولیت مانعی برای رسیدن به رویاها نیست. فرحناز نوروزی، بانویی است که ثابت کرد معلولیت به معنای ناتوانی نیست. او با ارادهای پولادین، بر محدودیتهای جسمی خود غلبه کرد و با تاسیس یک آموزشگاه خیاطی، به الگویی برای بسیاری از افراد تبدیل شد. به بهانه هفته معلولین، به آموزشگاه خیاطی و طراحی لباس وی رفتیم تا از نزدیک به پای سخنانش بنشینیم. وی علیرغم محدودیت جسمانی و معلولیت از ناحیه دست، دست به کارهایی زده که نشان میدهد معلولیت به هیچ وجه محدودیتی نمیتواند برای افراد ایجاد کند.
فارس: خودتان را معرفی کنید و بگویید چطور وارد بازار کار شدید. نوروزی: من فرحناز نوروزی هستم، متولد ۱۵ فروردین ۱۳۵۶. در سال ۱۳۷۶ با کسب رتبه ۲۵ در کنکور، به دانشگاه الزهرا تهران راه یافتم و افتخار داشتم که در رشته طراحی لباس ادامه تحصیل دهم. یکی از نقاط عطف تحصیلاتم، تدریس استاد هاکوپیان بود که به صورت افتخاری به ما آموزش میداد. وی به عنوان بزرگترین استاد الگوسازی در ایران و یکی از بهترینهای جهان شناخته میشود و هر ساله موفق به کسب مدال کیفیت جهانی میشود. با افتخار، به دنیای طراحی لباس و الگوسازی قدم گذاشتهام و امیدوارم بتوانم در این زمینه به پیشرفتهای بیشتری دست یابم.
شکستی که مایه پیروزی شدمن از دوران مدرسه در رشته تجربی تحصیل میکردم و همیشه به این رشته علاقه داشتم. اما به دلیل شرایط جسمیام، متأسفانه در کنکور، بسیاری از انتخابهایم حذف شد. نمیتوانستم به تحصیل در رشتههایی مانند دبیری فیزیک، شیمی، دندانپزشکی، مامایی یا پرستاری ادامه دهم. این محدودیتها باعث شدند که مجبور شوم به طور کلی تغییر رشته دهم. با ارادهای قوی، تصمیم گرفتم از صفر شروع کنم و به سمت هنر بروم. پس از تلاش و پشتکار، در کنکور هنر قبول شدم و این موفقیت به من نشان داد که میتوانم به دنیای جدیدی وارد شوم. با این تغییر، دریچهای به روی آرزوهایم باز شد. این مسیر نه تنها به من این امکان را داد که ضعف خود را در طراحی لباس دنبال کنم، بلکه فرصتی برای فعالیتهای فرهنگی نیز فراهم آورد. اکنون میتوانم کار و شغلی را که همیشه میخواستم، انجام دهم و از این بابت بسیار خوشحالم. ذهن خلاقم سبب شد تا به سمت طراحی لباس برومفارس: از شغلتان برایمان توضیح دهید. نوروزی: شغل من طراحی لباس است و واقعاً آن را دوست دارم. این رشته برای من نه تنها یک حرفه، بلکه یک عشق عمیق است. وقتی که در کنکور قبول شدم، واقعاً به این رشته علاقه داشتم و خوشبختانه به خاطر رتبهام، میتوانستم هر رشتهای که میخواستم را انتخاب کنم.
من طراحی لباس را انتخاب کردم چون احساس میکردم که این یک فرصت فوقالعاده برای خلق چیزهایی است که برای خانمها خوشایند باشد. در این زمینه، همواره میتوانم مدلهای مختلف را طراحی کنم و خلاقیت خود را به نمایش بگذارم. هیچگاه ذهنم بسته نمیشود و محدودیتی وجود ندارد. هر بار که طرح جدیدی را خلق میکنم، احساس رضایت و شادی میکنم، چرا که میدانم چیزی متفاوت و منحصر به فرد را به وجود آوردهام. این شغل به من این امکان را میدهد که هر روز با اشتیاق بیشتری به کارم ادامه دهم و از خلاقیتهایم بهرهبرداری کنم. موفقیتهایم مرهون حمایتهای یک استاد خاصفارس: با توجه به شرایط جسمانی خود، چه فرصتهایی برای شما پیشآمده و یا از شما دریغ شده است؟ نوروزی: واقعیت این است که هر فرصتی که پیش روی ما قرار میگیرد، اغلب با چالشها و موانع همراه است. من در سال ۱۳۸۳ فارغالتحصیل شدم و به اردبیل آمدم. در آن زمان، طراحی لباس و داشتن مدرک لیسانس در این رشته در اردبیل بسیار نادر بود و من جزو اولینها بودم. دوستانم در استانهای دیگر به عنوان استاد دانشگاه یا در سازمانهایی مانند آموزش و پرورش و صدا و سیما مشغول به کار بودند، اما من با مشکلاتی مواجه شدم. وقتی برای استخدام اقدام کردم، همگی به خاطر شرایط فیزیکیام از استخدام من امتناع کردند و گفتند که نمیتوانند به من فرصت دهند. به یاد دارم که یک کارخانه پارچه برای استخدام طراح لباس، از ترکیه طراح آورد. یکی از دوستانم که در آنجا کار میکرد، به من گفت که جزوه آقای هاکوپیان را تدریس میکنند؛ در حالی که من خودم شاگرد این استاد بودم و چهار سال زیر نظرشان تحصیل کرده بودم. من حتی متدی جدید برای طراحی ایجاد کرده بودم که بالاتر از آنچه خودشان تدریس میکردند بود.
در حالی که همه جا به من میگفتند که به خاطر معلولیت نمیتوانم استخدام شوم، استاد هاکوپیان همیشه از من حمایت میکرد. من واقعاً افتخار میکنم که شاگرد چنین استادی بودم. در حالی که دیگران به من میگفتند که انصراف بدهم، استاد هاکوپیان به من روحیه میداد و انگیزه ادامه دادن را در من زنده میکرد. وی میدانست که من نمیتوانم خطکش را در دست بگیرم و با پایم کار میکنم. با این حال، در کلاسهایش روی میز مینشستم و با پا الگو میکشیدم. استاد بعد از اتمام کار، الگوهای من را مورد توجه قرار میداد. این نگاه مثبت و حمایتگرانه استاد هاکوپیان باعث شد که من با وجود تمام چالشها، به راه خود ادامه دهم. استخدام شدن در مراکز دولتی را از برنامه زندگیم خارج کردماما وقتی دیدم که نمیتوانم در زمینههای استخدامی فعالیت کنم، تصمیم گرفتم آن چیزی را که خودم دوست داشتم، انجام دهم. ابتدا یک سال و نیم در زمینه تولیدی کار کردم و سپس آن را به مزونی برای دوخت لباسهای مجلسی، شب و عروسی تبدیل کردم. با توجه به تقاضای بالای مشتریان برای آموزش، تصمیم گرفتم که آموزشگاه راهاندازی کنم. من یک سال به عنوان تولیدی کار کردم و سپس با استخدام چند نفر و شروع به آموزش، تعداد هنرجویانم افزایش یافت. این تغییر از احساس نیازی نشأت میگرفت که در اردبیل وجود داشت و بسیاری از آموزشهای موجود در سطح شهر کافی و صحیح نبود. از سال ۸۸ تا الان، با افتخار در خدمت هنرجویانم هستم و به آنها کمک میکنم تا به اهداف خود برسند.
کتابهایی که از دل چالشها چاپ شدفارس: چه چیزی باعث شد که شما به فکر نگارش کتاب بیفتید!؟ نوروزی: نگارش کتابهایم پس از تصمیم به تبدیل تولیدی به آموزشگاه به ذهنم خطور کرد. من آرشیو بسیار بزرگی در زمینه کتاب دارم، اما به دلایل اقتصادی نتوانستهام آنها را چاپ کنم. سه کتاب آخرم در زمینه تخصصی به تازگی به چاپ رسیدهاند و دو کتاب دیگرم در حیطه روانشناسی و رشد شخصی هستند که کاملاً دلی نوشته شدهاند و ارتباطی با رشته تحصیلیم ندارند. به دنبال این بودم که با کار بر روی خودم و رشد شخصی، راه را برای خود هموارتر کنم. هرچقدر هم که بگوییم قوی هستیم و خودساخته، اگر از جایی مشکل داشته باشیم، همان جا میتواند نقطه ضعف ما باشد. من به همین دلیل بر روی رشد فردیام کار کردم تا اعتماد به نفس و نقاط قوت خود را حفظ کنم. مطالعاتم منسجم بودند و هر بار که نتهایی از آنها برمیداشتم، الهام میشدم که چرا این نوشتهها را چاپ نمیکنم. در ذهنم تصویری از آرشیو بزرگی بود که درباره کودک درون نوشته بودم. این موضوع برای من به دلیل تجربهای که در زمان زایمان داشتم، بسیار مهم بود. دستم آسیب دید و این تجربه شوک روحی و روانی به من وارد کرد. با گذر زمان، متوجه شدم که کودک درونم زخمی است و نیاز به کمک دارد. به همین خاطر شروع به مطالعه و شرکت در کلاسهای هیپنوتیزم و روانشناسی کردم و آرشیوی برای درمان کودک درونم درست کردم. پس از گذراندن مراحل نوسانات روحی، احساس کردم که باید این تجربیات را با دیگران به اشتراک بگذارم.
یک روز جمعه، در حال تماشای فیلمی بودم که مضمون آن درباره یک استاد دانشگاه بود که قصد نوشتن کتابی داشت که مدام امروز و فردا میکرد، اما به دلیل یک حادثه، فلج شد. این فیلم به من تلنگر زد و باعث شد که به الهاماتم گوش دهم و شروع به نوشتن کتابهایم کنم. کتاب اولم در حیطه روانشناسی مورد توجه یکی از اساتید محترم قرار گرفت. او گفت که کتاب من در حد کتابهای دانشگاهی است و به جزئیات زیادی پرداختهام. این بازخورد باعث شد که تصمیم بگیرم ادامه تحصیل بدهم و فوق لیسانس روانشناسی را بگیرم. کتاب دومم نیز با همکاری همین استاد در انتشارات دانشگاه محقق اردبیلی چاپ شد. این کتاب، "قدرت باور"، مجموعهای از داستانهای انگیزشی است که به ما کمک میکند طرز فکرمان را به درستی انتخاب کنیم و اجازه ندهیم عوامل بیرونی بر رفتارها و تصمیمهایمان تأثیر بگذارند. این سفر از دل چالشها به صفحات کتاب، بیانگر اراده و الهام من است و امیدوارم که بتوانم به دیگران نیز کمک کنم.
کمک برای اشتغال ۱۵۰۰ نفرفارس: شما به عنوان یک تسهیلگر کارآفرینی، چگونه فعالیت میکنید؟ نوروزی: در دنیای امروز، کارآفرین به فردی اطلاق میشود که شغلی را آغاز کرده و زیرمجموعهای برای خود ایجاد میکند. این فرد، با استخدام دیگران، یک مجموعه یا کارخانه راهاندازی میکند و به آنها حقوق میدهد. اما تسهیلگری کارآفرینی مفهومی عمیقتر و چالشبرانگیزتر دارد. در واقع، تسهیلگری کارآفرینی به معنای کمک به دیگران برای ایجاد فرصتهای کارآفرینی برای خودشان است. این فرآیند بسیار پیچیدهتر از کارآفرینی ساده است، زیرا در تسهیلگری هیچگونه محدودیتی وجود ندارد و از ابتدا تا انتها، مسیر برای فرد باز است. تا به حال توانستهایم به ۱۵۰۰ نفر کمک کنیم که برای خود کارآفرینی کنند و این دستاورد بزرگی است. ارائه آموزشهای تخصصی برای افراد جویای کارتفاوت تسهیلگری کارآفرینی با آموزشهای عادی در این است که ما به صورت تخصصی و با جزئیات کامل به افراد آموزش میدهیم. هدف ما این است که آنها به صورت حرفهای به صفر تا صد کار آشنا شوند. وقتی افراد آموزش میبینند، میتوانند به راحتی این کار را برای خود انجام دهند. برخی از شاگردان ما قبلاً در جاهای دیگر آموزش دیده بودند، اما در نهایت به ما مراجعه میکنند تا بتوانیم به آنها کمک کنیم. این افراد ممکن است از پذیرش مشتری میترسند یا توانمندیهای تخصصی کافی ندارند. در کلاسهای تخصصی ما، ما به آنها آموزش میدهیم که چگونه صفر تا صد کار را انجام دهند.
بسیاری از این افراد با مشکلاتی در اعتماد به نفس مواجه هستند که قبلاً آسیب دیدهاند. وقتی آنها میبینند که میتوانند کار را به خوبی انجام دهند، نتایج متفاوتی را تجربه میکنند. ۸۰ درصد از موفقیتها به اعتماد به نفس برمیگردد. وقتی افراد اعتماد به نفس خود را بازیابند، دیگر نگران سوالات مشتریان نیستند و میتوانند به راحتی خدمات خود را ارائه دهند. خدا را شکر میکنم که کلاسهایم همیشه تخصصی هستند و متدهای آموزشی من به صورت کامل و حرفهای شکل میگیرند. تسهیلگری کارآفرینی نه تنها به فرد کمک میکند تا کارآفرین شود، بلکه به او اعتماد به نفس و توانمندیهای لازم را نیز میدهد تا در دنیای کسبوکار موفق باشد.
تخیلی که تبدیل به واقعیت شدفارس: یک خاطره خوب که طعم شیرین ادامه دادن را در دلتان زنده میکرد را برایمان بازگو کنید؟ نوروزی: یکی از شیرینترین خاطرات زندگیام، روز قبولی در کنکور بود. لحظهای که به آن رسیدم، احساس میکردم به یک چیز دست نیافتنی نزدیک شدهام. یک سال تمام پشت کنکور هنر ماندم و هر روز برای رسیدن به هدفم تلاش کردم. همواره تصویری از دانشگاه تهران در ذهنم داشتم؛ خوابگاهی با درختان فراوان، استخر، حوض آب و باغی زیبا. این تصویر برایم تخیلی و رویایی بود. وقتی بالاخره وارد دانشگاه شدم، با یک مکان فوقالعاده بزرگ و زیبا روبهرو شدم که دقیقاً همان چیزی بود که در ذهنم تصویر کرده بودم. حیاطی با تاب و سرسره، و استخر و باغی که دلت نمیخواست به اتاق بروی و میخواستی تمام وقت را در آنجا بگذرانی. این تجربه برایم بسیار شیرین و دلپذیر بود و نتیجه زحمات خداوند و مادرم را به وضوح حس میکردم. بیشتر از قبولی در دانشگاه، قرار گرفتن در جمعی خوشایند بود که در آنجا میتوانستم رشد کنم. کلاسها و آموزشهایی که در کنار دانشگاه یاد گرفتم، نقطه عطف زندگیام بود؛ از روشهای تندخوانی و تدریس نوین گرفته تا معرفت و خودشناسی. بهنظر من، کسانی که میخواهند رشد کنند، باید خودشان تلاش کنند. ما مانند زمینی مساعد هستیم که میتوانیم هرچه میخواهیم در آینده به دست بیاوریم.
شروع کار با حداقلترین امکاناتفارس: چگونه کارگاه خود را راهاندازی کردید. نوروزی: در ابتدای کار به لحاظ اقتصادی، وضعیت خوبی نداشتم و این موضوع روح و روان و اعتماد به نفس من را تحت تأثیر قرار میداد. وقتی تقریباً همه به من گفتند که هیچ بستر مناسبی برای رشدم مهیا نیست، من با ارادهای قوی به راه خود ادامه دادم. از زیر صفر شروع کردم و برای رسیدن به اینجا زحمت کشیدم. حتی پیشنهاد مادرم را که برای شروع کارم طلاهایش را بفروشد، قبول نکردم و گفتم خودم کارم را آغاز میکنم. با یک صندلی قدیمی از خانه بیرون آمدم و اوایل شروع کارم، حتی قیچی نداشتم که پارچه را ببرم. با قیچی آشپزخانه کار کردم و لباس اولم را دوختم. تجهیزات خیاطی سنگین بودند و من دانشجوی فارغالتحصیل بودم که هیچچیزی نداشتم. یک وام قرضالحسنه گرفتم و مغازهای اجاره کردم. با یک صندلی، قیچی و میز قدیمی، کارم را آغاز کردم. این سفر برای من نشان داد که با تلاش و اراده میتوان به هر هدفی دست یافت. هرچند چالشها وجود دارند، اما اگر به خودمان باور داشته باشیم و برای رسیدن به اهدافمان تلاش کنیم، میتوانیم به موفقیتهای بزرگ دست پیدا کنیم.
از رتبه ۲۵ کنکور تا کسب دیپلم افتخار فجرفارس: از موفقیتهایی که کسب کردید برایمان بگویید؟ نوروزی: یکی از شیرینترین و مهمترین موفقیتهای من، راهاندازی تولیدیام بود. در ابتدا فکر میکردم که انجام برخی کارها برایم بسیار سخت خواهد بود. اما هر مرحلهای که از عهدهاش برمیآمدم، شیرینی موفقیت را درک میکردم. میدیدم که در یک موقعیت خاص قرار دارم و این کار را انجام میدهم؛ گاهی اوقات هم این موقعیت را از دست میدادم. این دو حالت کاملاً متفاوت هستند. فردی که با این چالشها روبهرو میشود، میداند که چه اتفاقی برایش افتاده و چگونه توانسته بر آن غلبه کند. وقتی تصمیم به تدریس گرفتم، اقداماتی انجام دادم تا به بچههایی که میخواستند با من کار کنند، آموزش رایگان ارائه دهم؛ از دوخت و دوز گرفته تا ریزهکاریهای آن. در ابتدا به فکر تأسیس آموزشگاه نبودم، اما وقتی دیدم آنها به من مراجعه میکنند و میگویند که نیاز به یادگیری دارند، تصمیم گرفتم به آنها کمک کنم. یکی از خانمها گفت که بلد نیست و من مجبور شدم هفتهها زمان بگذارم، کتاب و جزوه بخوانم و مطالب را جمعآوری کنم تا بتوانم بهطور کامل و درست به آنها آموزش دهم. این مطالعه و تحقیق، من را به یک محقق در حوزه طراحی لباس تبدیل کرد. چون واقعاً دوست داشتم به مردم کمک کنم، هر کسی که میآمد و سوالی میپرسید، حتی اگر نمیدانستم، به تحقیق میپرداختم تا آن ایراد را یاد بگیرم و به او آموزش دهم.
این تلاشها به من نشان داد که کمک به دیگران، نه تنها یک هدیه است، بلکه میتواند به من بازگردد. بهطوری که بعد از مدتی، هر کسی که وارد کارم میشد، میخواست متدهای جدیدی را از من یاد بگیرد و به همین دلیل تعداد فراگیران من روز به روز بیشتر شد. من معتقد بودم که همه متدها از نظر من هم نادرست هستند و هم از لحاظ اصولی درست و اساسی. بنابراین شروع به تحقیق درباره تمام متدها و نحوه ارتباط آنها کردم و خداروشکر توانستم متد خودم را با نام "متد فنم" ارائه دهم. این متد، تکمیلشدهای از پنج متد موجود در خیاطی است. پس از قبولی با رتبه ۲۵ در رشته هنر از دانشگاه الزهرا، موفق به دریافت دیپلم افتخاری از جشنواره فجر شدم. در آن زمان، در مراسمی طراحی صحنه و دکور را انجام میدادم و بابت آن در جشنواره فجر دانشجویی حضور پیدا کردم. همچنین، کلاس مربیگری فنی به نمایندگی کرج و اردبیل برگزار شد که موضوع آن "رویکرد تغییر رفتار بر اساس تغییر نگرش" بود. من مربی این کلاس بودم و اساتیدی با مدرک دکترا و فوق لیسانس در آن حضور داشتند. میتوانم بگویم که ۹۰ درصد آنها استقبال خوبی از این موضوع کردند و متوجه شدند که برای موفقیت در کارشان، باید رشد شخصیتی داشته باشند. متأسفانه، راهنماییهای لازم در این زمینه کم است، اما خوشبختانه فضای مجازی به تدریج این خلأها را پر میکند. اگر افرادی باشند که واقعاً بخواهند کمک کنند، این رشد به مراتب سریعتر اتفاق میافتد و جامعه به جایی بهتر برای رشد تبدیل میشود.
توانمندسازی دیگران بزرگترین دستاورد زندگیام استفارس: بهترین تجربه کاریتان چیست؟ نوروزی: گاهی احساس میکنم که به دلیل مشکلات فیزیکیام، نتوانستهام خودم را به خوبی در دنیای مجازی معرفی کنم. این معذوریتها باعث میشود که احساس راحتی نکنم و متفاوت به نظر برسم. اما سعی کردهام تا اطلاعات تخصصیام را به حدی بالا ببرم که این مشکلات را پوشش دهد. بسیاری میگویند که نباید همه چیز را به شاگردان یاد داد، زیرا ممکن است آنها به سطح من برسند و حتی از من جلو بزنند. اما من هیچ مشکلی با این موضوع ندارم و برعکس، این برایم باعث افتخار است. به یاد دارم در نمایشگاه توانمندیهای زنان که قبل از کرونا برگزار میشد، در سال ۹۱ شرکت کردم. من ۵۰ لباس به نمایشگاه بردم؛ دو تا غرفه گرفتیم و لباسهای بچهها را نمایش دادیم. وقتی استاندار از غرفه بازدید کرد و سؤال کرد که آیا همه لباسها را خودم دوختهام، پاسخ دادم که نه، بلکه من به شاگردانم آموزش دادم. او تعجب کرد و پرسید چرا لباسهای خودم را نیاوردهام. گفتم که شاگردم در حال دوختن است و هر چیزی که من آموزش دادم را عملی کرده است. این برای من بسیار شیرینتر از آن بود که خودم لباسها را بدوزم. این تجربیات نشان میدهد که آموزش و توانمندسازی دیگران، یکی از بزرگترین دستاوردهای زندگیام است.
معلولان خودباوری درونی را تقویت کنندفارس: توصیه شما به همنوعان خودتان چیست!؟ نوروزی: به عنوان یک فرد، اولین و مهمترین توصیهام به همنوعانم این است که خودباوری درونی را پرورش دهند. خودباوری یعنی داشتن یک باور عمیق و واقعی از تواناییهای خود. اعتماد به نفس، کلمهای است که این روزها به وفور شنیده میشود، اما اغلب از ابعاد واقعی آن فاصله گرفتهایم. من به شما توصیه میکنم که به خودتان اعتماد کنید، اما فراتر از آن، خودباوری را در زندگیتان نهادینه کنید. این خودباوری به معنای شناخت عمیق از خود و تلاش برای غلبه بر چالشهاست. من با وجود برخی محدودیتها، سعی کردم از آنها به عنوان یک نیروی مثبت استفاده کنم. به خودم و دیگران ثابت کردم که معلولیت نمیتواند مانع بروز توانمندیهای درونی من شود. به جای اینکه منیت و غرور را بزرگتر کنیم، بیایید ایمانمان را تقویت کنیم. وقتی ایمان داریم، دیگر نه منیت و نه غرور هیچ معنایی ندارند. اگر خود واقعیتان را به نمایش بگذارید، یک حس واقعی در درونتان شکل میگیرد که باعث میشود به خودتان افتخار کنید. این افتخار، از اعتماد به نفس کاذب بهتر است. وقتی من به خودم عشق میورزم و تمام تلاشم را برای نشان دادن حقیقت وجودیم به کار میبرم، دیگر نیازی به استفاده از نقاب ندارم. من واقعی خودم را بیشتر از هر نقابی دوست دارم. این پذیرش و دوست داشتن خود، به من کمک کرده تا از بسیاری از احساسات منفی مانند غرور و اعتماد به نفس کاذب رها شوم. در نهایت، خودباوری کلید موفقیت و شادی در زندگی است. با ایمان به خود و پذیرش واقعیتهای وجودیمان، میتوانیم از هر چالشی عبور کنیم و به بهترین نسخه از خود تبدیل شویم.
جامعه باید به افراد دارای معلولیت آزادی عمل بیشتری بدهد
فارس: انتظارات شما از جامعه چیست!؟ نوروزی: متأسفانه، یکی از مسائلی که همیشه من را ناراحت کرده، این است که به خاطر مشکلات جسمیام، با مشکلات زیادی روبهرو شدم. دست اندرکاران جامعه میتوانست قواعدی را برای افراد دارای معلولیت وضع کند تا شرایط بهتری برای ما فراهم شود. به عنوان مثال، اگر من اکنون دبیر فیزیک بودم، احتمالاً با مشکلات بیشتری مواجه میشدم تا زمانی که طراح لباس هستم. چرا که اکنون در بطن کارم با این چالشها دست و پنجه نرم میکنم. بهتر است جامعه به افراد آزادی عمل بدهد تا بر اساس شناختی که از خود دارند، تصمیم بگیرند که آیا میتوانند از عهده یک رشته خاص برآیند یا نه. متأسفانه، محدودیتهای غیرضروری به وجود آمده که به من آسیب زیادی زد. چالشی که در آن زمان با آن مواجه شدم، این بود که پس از سالها تلاش و زحمت، ناگهان ضربهای شدید به اعتماد به نفس من وارد شد. باید از صفر شروع میکردم و رشتهای دیگر را میخواندم و خودم را هر چه سریعتر جمع و جور میکردم.
کمک به مردم سبب خوشحالیم میشودفارس: سخنان پایانی؟ نوروزی: از آنجایی که توانستم به خودم کمک کنم، شروع به کمک به دیگران نیز کردم. به دوستان و مراجعهکنندگانم کتابهایی دادم و راهنماییشان کردم که چه کارهایی انجام دهند. هیچگاه فکر نمیکردم نویسنده شوم، زیرا این موضوع به رشتهام ارتباطی نداشت و کاملاً متفاوت بود. اما احساس میکنم در جاهایی توانستم رسالت خود را انجام دهم و از این بابت خوشحالم، چرا که همه چیز در مادیات خلاصه نمیشود. معنویات و تأثیرگذاری بر زندگی دیگران، من را خوشحال و راضی میکند. احساس مفید بودن و تأثیرگذاری بر دیگران، نیازهای درونیام را برآورده میکند و این برای من ارزشمند است.
نظر شما