بسم الله الخالق الصمد
آغاز و پایان کار به نام خدایی که آفریننده بی نیاز است .
هم او که اداره امور به اشارتی تواند و تمام هستی به سرانگشتی بگرداند و روزی کل عوالم به تدبیری برساند و به گوشه چشمی همه از غم برهاند و چه زیبا خدایی است که می داند و می تواند و می خواهد ، بهترین ها را به نازلترین بها برای ناتوان ترین ها .
خیر خواه است برای همچو منی که حتی به رفع حاجت خویش ناتوانم و گره گشاست برای همچو منی که حتی به صلاح خویش نادانم .
داناست به آنچه می خواهم و بیناست به آنچه نمی دانم . حکیم است به جمله کردارم و عادل است به آنچه بد ، خواهم .
و چنین نازنینی ، تنها و تنها یک خواسته را خواست که جز خدمت به هم نوع نبود و پاداشش را مثل او بی انتها شدن ، قرار داد و چه زیبا ترنم کرد :
هر آن کس خدمت جـانان به جان کرد
به گیتــی نام خود را جـــــاودان کرد
هر صبح به امید روزی پرتلاش ، بر می خیزی و گام در مسیر خدمت می نهی و تو نیک می دانی که در پناه یزدان ، چه گره های بزرگی از مشکلات خلق ، با دست و قلم تو باز می شود و هرگاه با نهایت بردباری ، نهال خدمت می نشانی و دلی را شاد می کنی ، لبخندشان را به تو هدیه می دهند و گویی جهانی متعلق به توست .
سخت است ، طاقت فرساست ، نگران کننده است ، اما موجب تسلی است زیرا کاری که برای خداست و چیزی که برای خداست ، محفوظ و ماجور است .
هر روز به امید روزگاری بهتر ، طرحی بدیع تر و نتیجه ای رضایت بخش تر ، قدم در راه می زنی و دانه دانه ، خیر می کاری و خرمن خرمن ، شادی بر می چینی ، پر از لبخند و دعا .
چرا که امانت به رسم امانت داری به صاحبش می رسانی . رسمی که سال های سال ، آقای آسمان و پدر زمین ، کوله بر دوش ، کوچه به کوچه و خانه به خانه در پی ادای آن بود و یتیم و فقیر و محتاج و ناتوان ، بهره می بردند از این همه خدمت بی منت .
و امروز این امانت در دستان توست . تویی که با اندیشه ای زیبا ، دنیایی پر از سعادت ترسیم می کنی و جز رسیدن به آن ، آرمانی نداری و از هیچ چیز نمی ترسی جز انجام ندادن درست آرمان هایت
تو را چنین تعریف کرده اند : « کارآمد ، قابل ، لایق و آنکه از وی کار برآید »
خوشا سعادت کسانیکه خود را کارمند ، یعنی کارآمد ، قابل و لایق می دانند و از دستشان کار خدمت به خلق بر می آید . همان کسانی که دیگران را بر خود ترجیح می دهند ، غم می خرند و شادی می فروشند . دست می گیرند و یاری می دهند . نگاهشان به جیب خالی نیست ، به دست پر برکت است و امیدشان به خالق است ، نه مخلوق .
می دانند که آبادی سرزمین شان به همت و اراده و راحت جانشان به گذشت و فداکاریشان بسته است و همای سعادت را در آسمان بی کران تعالی سرزمین شان جستجو می کنند . دل می دهند تا دلدار بیایند و جان می دهند تا جانان بیابند . ره توشه ای جز لبخند رضایت نیازمندان و کوله باری جز عرض ارادت حاجت مندان ندارند و در پیشگاه یزدان پاک ، سربلند و سرفرازند .
همکار ارجمند ، روز تقدیر از تلاش های خستگی ناپذیر و مجاهدت های بی شمار و نیز ایثارگری های پیدا و پنهان بی منت تان را محضر شریف تان تبریک عرض نموده و روحی سرشار از حیات و جسمی مملو از نشاط و آینده ای سراسر امید و خیر ، برایتان آرزو دارم و برای تمامی آنانی که سنگی بر راه و یاسی بر دل هستند ، آرزوی حکمت و بزرگی داشته و امید دارم ، روزگاری نه چندان دور ، اینقدر که خیلی دیر نباشد ، لذت انسانیت ، عقلانیت و خدمت بی منت را چشیده و به چشم دل ، نه به چشم سر ، برکت سفره های خالی اما بی ریا را دریابند و دل از دامان دنیای ریاکاران ، کنده و سر به راه معبود سپارند .
به امید آن روز .
علی دهباشی پور
مدیرکل
نظر شما