او را میشناسید مینا سال گذشته توانست در رشته تیراندازی تفنگ بادی مدال قهرمانی کشور را به گردن بیاویزد و همزمان برای تیم ملی سوارکاری دعوت شود. این کارها برای کسی که به سختی توانسته از روی ویلچر برخیزد، به معجزه میماند:
«وقتی از پزشکان شنیدم که مهرههای کمرم شکسته و نخاعم صدمه دیده و دیگر نمیتوانم راه بروم، ساعتها بهتزده به اطرافم نگاه میکردم و درکی از پیرامونم نداشتم. مدتها طول کشید تا بتوانم خودم را پیدا کنم. بعد بیوقفه به فیزیوتراپی و کاردرمانی و طب سوزنی پرداختم و با کمک خانواده ناامید نشدم تا اینکه در کمال ناباوری توانستم بنشینم و مثل یک کودک نوپا روی پای خودم بایستم. بعد توانستم با واکر چند قدمی راه بروم. این لحظات به قدری برای من و خانوادهام لذتبخش بود که قابل وصف نیست. در واقع قبل از این حادثه هیچگاه فکر نمیکردم اگر چنین اتفاقی برایم بیفتد کیفیت زندگیام حتی از قبل هم بالاتر برود. دیدگاهم به زندگی ازاساس تغییر کرده بود. با همین انگیزه موفق شدم در رشته روانشناسی بالینی مقطع کارشناسی ارشد ادامه تحصیل بدهم. همان زمان با مطالعه کتابی که از دوستم هدیه گرفته بودم با حقوق یک فرد معلول که متأسفانه هیچگاه در کشور اجرا نمیشود، آشنا شدم.»
با این همه هنوز هم هستند کسانی که وقتی از کنار او میگذرند، خدا را شکر میکنند که به روز او نیفتادهاند. دراین لحظهها مینا هم خدا را شکر میکند که با این اتفاق دید بهتری نسبت به زندگی پیدا کرده و به خدا نزدیکتر شده است.
طاهره کسرایی که سالها در سازمان بهزیستی مشغول به کار بوده و هماکنون بهعنوان روانشناس و تسهیلگر در انجمن بیماران ضایعات نخاعی فعالیت میکند، میگوید: «خانواده و اراده فرد یکی از عوامل مهم برای بهبود افرادی است که به تازگی بر اثر حادثه یا بیماری دچار کم توانی جسمی و حرکتی شدهاند. از آنجایی که بعد از حادثه این افراد و خانوادههایشان از لحاظ روحی و روانی به هم میریزند، امکان دارد حاضر به توانبخشی هم نباشند و سالها درهمین وضعیت سرکنند. بنابراین اولین کار کارشناسان سازمان بهزیستی و سازمانهای مردم نهادی که در جهت بهبود وضعیت این گروه فعالیت دارند، این است که سعی کنند با مراجعه به خانه این افراد با آنها ارتباط برقرار کنند و آنها را برای بهبود شرایط ترغیب کنند. پس از آن نخستین کاری که تسهیلگر باید انجام دهد این است که گوش شنوا داشته باشد و صحبتهایی را که آنها نمیتوانند با دیگران در میان بگذارند بدون هیچ قید و شرطی بشنود. سپس نکات لازم را به آنها آموزش دهد.»
یکی از مواردی که در بهبود این افراد تأثیر زیادی دارد آشنا شدن آنها با افرادی است که مشکل مشابه دارند: «وقتی افراد در حادثهای دچار آسیب میشوند، فکر میکنند دنیا به آخر رسیده و تنها آنها هستند و هیچ کس درکشان نمیکند. اما وقتی با افرادی مشابه خودشان رو به رو میشوند راحت تر خود را با وضعیت جدید تطبیق میدهند و این باعث میشود برای بهبود خود بیشتر تلاش کنند.»
با توجه به اینکه سالانه حدود ٤٠ میلیون نفر در سطح جهان دچار ضایعات نخاعی میشوند، توانبخشی این افراد بسیار حائز اهمیت است. در توانبخشی یک بیمار با عارضه نخاعی، هدف نهایی ترمیم آسیب های به وجود آمده است. به نحوی که تا حد امکان بیمار توانایی انجام فعالیت های روزانه خود را بهدست بیاورد. فائزه وکیلی متخصص کایروپرکتیک و توانبخشی دراین باره میگوید: «درمان این بیماران بهصورت چند جانبهای است و تنها از یک روش درمانی بهطور مجزا نمیتوان استفاده کرد همچنانکه آسیبهای ستون فقرات تنها به استقلال و عملکرد فیزیکی فرد آسیب وارد نمیکند؛ بلکه عوارض و عواقب زیادی بهدنبال دارد.
اختلالات ادرار، عفونتهای ادراری، شکستگیها، اختلال وضعیتی فشارخون، گرفتگیهای شدید عضلانی، اختلالات سیستم گردش خون، مشکلات قلبی- ریوی، ترومبوز سیاهرگی عمقی و اختلالات روحی روانی مثل افسردگی و تمایل به خودکشی از عوارض آسیبهای نخاعی است.»
بهگفته وی اغلب ضایعات نخاعی با ناتوانیهای جسمانی و با شدت مختلف همراه است که متأسفانه در نتیجه این ناتوانیها، مشکلاتی در رابطه با شغل و موقعیتهای اجتماعی فرد به وجود میآید که باعث بروز اختلالات اجتماعی و اقتصادی میشود. بههمین دلیل توانبخشی افراد با ضایعات نخاعی به یک تیم پزشکی که متشکل از فیزیکال تراپی، روانشناسی و مشاوره، کاردرمانی، متخصص تغذیه، مددکار اجتماعی و خانواده بیمار باشد، نیاز دارد. فرآیند درمان هم البته طولانی مدت، پرهزینه و بسیار خستهکننده است، از اینرو مستلزم صبر و شکیبایی بیمار و نزدیکان وی است.
بهگفته وی برنامه توانبخشی جسمانی و تمرینی، به دو دوره زمانی تقسیم میشود؛ دوره حاد و زیرحاد و دوره مزمن. دوره حاد و زیر حاد از زمان انتقال بیمار به بیمارستان تا زمان پایداری وضعیت عصبی، حدود ١٢- ٦ هفته طول میکشد. همچنانکه در دوره مزمن هدف اصلی تفهیم و آموزش استقلال حرکتی بیمار است. حرکت و توانایی جابهجایی شخص دراین مرحله بسیار مهم است که البته با توجه به شرایط و سطح ضایعه، نوع جابهجایی فرد مشخص میشود. پس از آن باتوجه به پیشرفت فرد، میتوان از وسایل و تمرینات مختلف، مانند دوچرخه ثابت، تردمیل، یوگا، آب درمانی و شنا، رقص، تای چی و... استفاده کرد.
«در روند درمان توجه به علایق وعادتهای فرد قبل از عارضه را هم باید در نظر گرفت. میتوان با بهکارگیری علایق، تمرینات را برای وی مؤثرتر و هیجان انگیزتر کرد. به طور کلی تمامی اعضای تیم پزشکی باید با یکدیگر در ارتباط باشند.»
محمدحسین ابدی مسئول توانبخشی انجمن ضایعات نخاعی استان تهران نیزدراین باره میگوید: «معلولیت جنبههای مختلف زندگی فرد را تحت تأثیر قرار میدهد. جنبههای شخصی، زندگی اجتماعی، شغلی و اقتصادی. این موضوع فرد را دچار تلاطم میکند. از این زاویه میبینیم که فرد و خانوادهاش آسیب پذیر شدهاند و نیازمند حمایت هستند تا بتوانند با شرایط جدید کنار بیایند. این را هم در نظر بگیرید که یک دوره طلایی برای افراد ضایعات نخاعی وجود دارد که بهطور عموم دوسالی این دوره طول میکشد. دراین دو سال سلامتی فرد میتواند برگردد یا لااقل عوارض بیماری کاهش پیدا کند. بنابراین اگر این افراد هرچه زودتر به انجمنهای تخصصی در حوزههای آسیبهای نخاعی یا معلولیت معرفی شوند زودتر میتوانند به نتیجه برسند.»
هرساله بیش از ۳۰ هزار کودک معلول در کشور متولد میشوند که به یکی از انواع فلجها، نقص عضو، نابینایی، ناشنوایی، عقبماندگیهای ذهنی، اختلالات ژنتیکی و مواردی ازاین دست مبتلا هستند. علاوه براین سالانه ۳۰۰ هزار نفر براثر تصادف به یکی از انواع ضایعات نخاعی خفیف، متوسط یا شدید دچار میشوند. آمار سازمان بهداشت جهانی نیز تأکید میکند که در ایران ۱۱ میلیون نفر به یکی از انواع ضایعات نخاعی دچارهستند که از این میان حدود یک میلیون و ۳۰۰ هزار نفر تحت پوشش بهزیستی هستند.
با نگاهی به این آمار درمییابیم معلولیت بویژه باتوجه به میزان غیرمتعارف تصادف های جادهای، ازآنچه که فکرش را بکنیم به ما نزدیک تراست. مراقب خودتان باشید اما اگر اتفاق افتاد، امید خود را از دست ندهید و دست از تلاش برندارید، از کجا معلوم شاید این بهترین اتفاق زندگیتان باشد.
نظر شما