در بحث ساماندهی معتادان متجاهر، قانون برای بیش از ۳۰دستگاه وظیفه مشخص کرده است. بااینحال خیلی از این دستگاهها پای کار نیستند و بهطور خاص بهزیستی، شهرداری و شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر سیبل انتقادات، کمکاریها و مطالبات قرار میگیرند. از طرف دیگر ماجرای ساماندهی معتادان متجاهر بهدلیل همین پای کار نیامدن سایر دستگاهها به نقطه مطلوبی نرسیده است. بفرمایید در ساختار جدید برای ساماندهی معتادان متجاهر قرار است چه اتفاقی بیفتد؟
فیروزی| ابتدا باید تعریف معتاد متجاهر را بهطور دقیق برای مخاطب مشخص کنیم. نرخ اعتیاد در جامعه 7/2درصد است که با احتساب جمعیت خراسانرضوی حدود 250هزار نفر در دام اعتیاد گرفتار شدهاند. از میان این تعداد مبتلا به اعتیاد، 9هزار نفرشان جزو معتادان متجاهر هستند که7هزار نفر در مشهد و 2هزار نفر در سایرشهرستانهای استانهستند. از نظر تعداد، 9هزار نفر جمعیت اندکی از 250هزار معتاد را شامل شود اما بهدلیل تبعات آشکار حضور این افراد در جامعه، مطالبه عمومی و رسانهها به این سمت پیش رفته است. درعینحال، طبق آنچه در روال قانونی در نظر گرفته شده است، به فرد معتادی که رفتارش از نظر مقام قضایی متجاهرانه باشد، معتاد متجاهر گفته میشود. اینکه رفتار متجاهرانه ناشی از مصرف مواد مخدر است یا مربوط به علت دیگری نظیر سبک زندگی یا بیماری فرد، از سوی تیم غربالگری پزشکی تشخیص داده میشود. درنهایت این معتادان متجاهر به دستور قضایی و از سوی نیرویانتظامی جمعآوری و به کمپهای اجباری منتقل میشوند. اکنون 7هزار معتاد متجاهر تا عیدنوروز قرار است جمع شوند و با توجه به اقدامات صورتگرفته این مسئله تحقق خواهد یافت. اما باید به این مسئله توجه شود که خوب حالا این 7هزار نفر را ما چندماه در کمپهای ترک اجباری نگهداشتیم و بعد از درمان و پاک شدن ترخیص کردیم، آن وقت مشکل حل میشود؟ مشکل دقیقا همینجاست. جمعآوری و نگهداری فقط بخشی از ظاهر ماجرا هستند. نکته مهم توانمندسازی و صیانت از معتادان متجاهر است. نه تنها دستگاههای متولی همه پای کار نیستند بلکه خود خانوادههای معتادان متجاهر نیز پای کار نمیآیند. ما به معتادانی که حداقل 6ماه از دوره پاکیشان گذشته باشد معرفینامه دریافت 100میلیون تومان وام قرضالحسنه میدهیم، اما وقتی این فرد معتاد میخواهد بعد از دوران پاکی با این وام دنبال شغلی برود، پدر و برادر خودش حاضر نمیشوند ضمانتش کنند. باید در این زمینه رسانه نقش فرهنگسازی و مطالبه از جامعه هدف را داشته باشد. نگاه باید این باشد که سازمانهای وظیفهمند در حوزه اعتیاد و ساماندهی معتادان متجاهر به یکدیگر کمک کنند. فنی و حرفهای، بهداشت، خانواده و سایر سازمانهای متولی باید برای معتادان متجاهر بستری و درمانشده در مراکز ترک اجباری کمک کنند اما متأسفانه این همراهیها نیست یا خیلی کمرنگ و مقطعی شکل میگیرد.
صالحی| متأسفانه مشکل اعتیاد و بخشی از مبتلایان آن از جمله معتادان متجاهر مسئلهای است که ریشهکن نمیشود. در این زمینه شورایهماهنگی مبارزه با مواد مخدر تلاش کرده است سازمانهای متولی را پای کار بیاورد اما درعینحال خیلی از سازمانها بهطور جدی و دغدغهمند وارد این گود نشدهاند. بهطورکلی برنامه جامع شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر چهار حوزه را شامل میشود: پیشگیری، درمان، صیانت و توانمندسازی و مقابله. به این چهار حوزه را باید همزمان و مداوم بپردازیم. غفلت و کمتوجهی در هر حوزه، سبب میشود که توفیقی در بحث کاهش اعتیاد نداشته باشیم. نکته مهم این است که همه ارگانها باید پای کار بیایند. اگر کنترل و مدیریت اعتیاد را فقط منوط به چند دستگاه کنیم، اقدامات اثربخش نخواهند بود. ورود مردم را به بحث کنترل و مدیریت اعتیاد باید در دو حوزه دنبال کنیم. اول بحث پیشگیری است. حتما باید مردم ورود پیدا کنند. در بحث صیانت و توانمندسازی هم باید ورود پیدا کنند. در حوزه درمان دانشگاه علومپزشکی باید ورود کند، در حوزه مقابله دستگاه قضایی و پلیس. در واقع مردم در دو محور مهم از چهار محور کنترل و کاهش اعتیاد میتوانند نقش داشته باشند اما این مشارکت مردمی در بحث ساماندهی معتادان متجاهر خیلی پررنگ نبوده است و باید تقویت شود. متأسفانه خیلی از معتادان متجاهر وارد کمپهای اجباری ترک اعتیاد میشوند و بعد از گذراندن دوره درمان دوباره بازگشت به اعتیاد دارند. اما باید چهکار کنیم که افراد بهبودیافته از اعتیاد در کمپهای اجباری دوباره به چرخه اعتیاد بازنگردند؟ باید این افراد بعد از ترخیص به حال خود رها نشوند. پیشنهاد ما این است که با حمایتهای مددکاری به خانواده متصل شوند و کسبوکاری را - با حمایت خانواده یا سازمانهای حمایتکننده- شروع کنند. چون اگر به تنهایی کار را شروع کنند، ممکن است با بحث بدهکاری و رونق نگرفتن کسبوکار هم دوباره به دام اعتیاد بیفتند و هم مشکلی دیگر مثل یک بدهکاری مالی سنگین و متضرر شدن عدهای از افراد دیگر هم اضافه شود. در واقع توانمندسازی مسئله مهمی است که باید در نظر گرفه شود.
باغگلی| در بحث معتادان متجاهر با پدیدهای پیچیده مواجه هستیم اما نوع برخورد ما در حل این مسئله به اندازه ابعاد آن منطقی و پیچیده نبوده است. وقتی بخواهیم مسئله معتاد متجاهر را از منظر تربیتی رفع کنیم، بهشدت نیازمند حمایت جدی در طول زمان هستیم، نه در کوتاه مدت. اما چون تعداد زیاد است، کار جنس اداری و سازمانی پیدا کرده و ما افراد را در تعداد زیاد دور هم جمع میکنیم و یک مرکز در کمترین حالت صد معتاد متجاهر را پوشش میدهد، این برخورد همگانی و عمومی در گروههای بزرگ نگهداری و درمان معتادان متجاهر، نتیجهای مطلوب نخواهد داشت. در مدلهای موفق دنیا دارند بهصورت انفرادی روی فرد مبتلا به اعتیاد کار میکنند. در همین مدلهای انفرادی حتی این مسئله در نظر گرفته میشود که خود فرد به درمان تمایل داشته باشد. اما در مدلی که ما برای ساماندهی معتادان در نظر گرفتهایم نگاه و روش، سازمانی است. در واقع نوع نگاه ما در مواجهه با نگهداری معتادان متجاهر، یک مواجه پادگانی شده است. البته شاید برای یک بخشی از معتادان متجاهر چارهای جز همین نگهداری همگانی و شیوه اجرایی فعلی وجود نداشته باشد اما درعینحال باید معتادان متجاهر دستهبندی شوند. دارای حامی یا بدون حامی بودن معتاد متجاهر، رده سنی، فیزیک بدن، انگیزه فرد، نوع مصرف مواد، مدت مصرف هرفرد و گزینههای مختلف باید در این دستهبندیها لحاظ، سپس تصمیم گرفته شود که برای هر دسته چه مدل و روشی را برای درمان و توانمندسازی و صیانت پیادهسازی کنند. اینکه میگویید دستگاههای متولی همه پای کار نیستند، البته باید پای کار بیایند اما معتقدم در بحث ساماندهی معتادان متجاهر از ظرفیتهای غیرسازمانی که اثربخشی بهتری میتوانست داشته باشد، استفاده نشده است. باید از ظرفیتهای مردمی در بحث ساماندهی و توانمندسازی معتادان متجاهر کمک بگیریم. نهاد مساجد، هیئتهای مذهبی، بسیج و گروههای جهادی جزو مجموعههایی بودند که یکی از مهمترین خاصیتهای آنها از ابتدای انقلاب اسلامی این بود که بهنسبت موضوعات مبتلابه جامعه وارد میدان میشدند. بهطورمثال یکجا نیاز به برقراری امنیت بود. در ایست و بازرسیها و بازدیدها و ... کمک میکردند. زمانی دیگر سیل و زلزلهای رخ میداد و به کمک مردم میرفتند. اما ما کمتر از این ظرفیت در حوزه آسیبهای اجتماعی بهخصوص مسئله اعتیاد و معتادان متجاهر استفاده کردهایم. اتفاقا همین الان وضعیت جامعه طوری است که باید این افراد وارد میدان شوند.
پایه هر برنامهریزی و مدیریت اطلاعات و آمار کافی است. اما در حوزه معتادان متجاهر بانک اطلاعاتی دقیق و کاملی وجود ندارد؛ بانک اطلاعاتیای که سن معتاد، هویت، تعداد دفعات ترک اعتیاد، شغل و... را داشته باشد. ایجاد این بانک اطلاعاتی یا همان دستهبندی گروههای معتادان متجاهر که آقای باغگلی هم اشاره کردند چرا در بین نهادهای متولی زمین مانده است؟
فیروزی| بهزیستی به عنوان یکی از دستگاههای وظیفهمند در حوزه اعتیاد و بهخصوص معتادان متجاهر نقش دارد؛ برای ایفای نقش خودش طبق دستورالعملها و قوانین مصوب عمل میکند اما باید به این نکته توجه کنیم که در بحث اعتیاد و مسئله معتادان متجاهر همه اقدامات مثل یک زنجیره به هم متصل میشوند. اگر هربخش این زنجیره نقص داشته باشد، نتیجه مطلوب نخواهد بود. درحوزه بانک اطلاعاتی هم در بخشی که مربوط به ایجاد سامانهها و تشکیل اطلاعات آماری بوده است اقدام کردهایم اما برای تکمیل این دادهها و سیر کامل مراحل آن، دستگاههای دیگر باید وارد عمل شود.
باغگلی| بله، یک بانک اطلاعاتی کلی همانطور که اشاره شد در سامانههای بهزیستی وجود دارد اما برای دستهبندی جزئیتر، مقرر شده است یک سامانه اختصاصی برای مشهد تعریف شود. برای زیرساختهای این سامانه و بحث دستهبندی، حتما شهرداری با بهزیستی مشارکت خواهد داشت. متأسفانه امروز همه ما حمله کردیم به درد؛ دردی به نام معتاد متجاهر. اما هیچکس به این فکر نمیکند که عامل درد چیست؟ معتادان متجاهر چطور ساخته شدهاند؟ چرا این رفتارها را از خودشان بروز میدهند؟ اینها تجربه چه نوع زندگی را داشتهاند؟ چه توقعی از دیگران دارند؟ چه تصویری از آینده زندگی دارند؟ نقش نظام خانواده کجاست؟ نقش نظام تعلیم و تربیت ما چه بوده که نتیجه آن وضعیت فعلی شده است؟ کاستیهایی که نظام اجتماعی ما داشته چه چیزهایی است که شاهد چنین پدیدهگستردهای به نام معتادان متجاهر شده است؛ و البته دهها مورد دیگر که اصلا کسی دنبال آنها نیست و فقط همه به دردی به نام معتادان متجاهر حمله کردهاند. درست است که باید برای این درد دنبال درمان بود اما تا کجا؟ ما امسال 7هزار معتاد متجاهر را جمع میکنیم، سال آینده باید 9هزار نفر را جمع کنیم و همینطور ادامه پیدا میکند. اما اگر با دستهبندیهای تخصصی همه عوامل ریشهیابی شود و برای هر دسته برنامه مشخص تدوین و اجرایی شود، نتیجهای بهتر از اکنون خواهیم داشت.
صالحی| بهطورقطع دادههای آماری مهم است و به همان نسبت تدوین هدف و برنامه برای ساماندهی معتادان متجاهر. اکنون قرار است که دو نوع مواجهه را دنبال کنیم. ابتدا بهصورت ضربتی بحث جمعآوری معتادان متجاهر و پذیرش آنها در کمپها انجام شود. همزمان یک قرارگاه هم تشکیل شده که شهرداری در کنار بهزیستی در این قرارگاه به وظیفه خود عمل خواهد کرد. در همین قرارگاه خیلی از اتفاقات مهم و مثبت از جمله برنامهریزی بر پایه بانک اطلاعاتی میتواند رقم بخورد. دو نوع تقسیمبندی داریم. تعدادی از معتادان متجاهر که اصرار بر مصرف دارند و به آنها مصران به مصرف گفته میشود. شاید بیش از 40تا 50بار ترک کردهاند اما دوباره بعد از ترک مصرف مواد را شروع کردهاند. خانواده هم دیگر از این افراد قطع امید کرده است. این افراد باید در مکانهایی نگهداری شوند اما درعینحال باید بحث درمان هم برای آنها وجود داشته باشد. گروه دوم معتادان متجاهری هستند که قابلیت جامعهپذیری دارند. اگر برای درمان، توانمندسازی و صیانت آنها هزینه شود، به جامعه برمیگردند. اگر در گذشته میگفتیم که بیش از 95درصد معتادان متجاهر دوباره به چرخه اعتیاد برمیگردند، با تفکیک و تقسیمبندی این آمار به 70تا 80درصد میرسد و هرچه این تفکیک دقیقتر صورت بگیرد و حمایتها برای توانمندسازی قوت یابد، آمار بازگشت معتادان متجاهر پس از ترخیص از کمپهای ترک اعتیاد، کمتر خواهد شد. تمایل ما این است که به زیر 50درصد برسیم که این مسئله نیازمند همراهی همه دستگاههای متولی در بحث ساماندهی معتادان متجاهر است.
بهغیر از بحث نقص در عملکرد سازمانهای متولی در بحث ساماندهی معتادان متجاهر، بحث خطاهای استراتژیک در مدیریت این موضوع و مباحث درمان و توانمندسازی این مبتلایان به اعتیاد نیز وجود دارد. اکنون قرار است برای ۷هزار معتاد جمعآوریشده از شهر مشهد چه اقداماتی صورت گیرد؟
فیروزی| ما خطایی که داریم این است که به کاهش ضرر فکر نمیکنیم. فکر میکنیم معتادی که هم مواد مخدر صنعتی، هم سنتی و هم ترکیبی مصرف کرده متجاهر و کارتن خواب شده است و به آسیبهای اجتماعی دیگر نظیر سرقت و... نیز گرفتار شده است، اگر بیاید و ترک کند و به یک فرد با کتوشلوار و دارای پرستیژ اجتماعی و جایگاه شغلی و کسب درآمد برسد، یعنی این فرد معتاد ساماندهی شده است. این نگاه دارای اشکال است و در دنیا نیز ابتدا به مقوله کاهش ضرر فکر میکنند. اینکه معتاد متجاهری که دزدی میکند و مواد پیدا میکند، اگر دزدی نکرد و مواد پیدا کرد یک موفقیت و کاهش ضرر است. کسی که روزی پنج مرتبه مصرف مواد داشته است اگه به روزی دو بار مصرف رسید، یعنی یک گام موفق داشته است. معتاد متجاهری که در پاتوق مواد مصرف میکرد و حالا از پاتوق جمع شده است و در زیرزمین خانه یا در مکان خاصی از خانه شخصیاش مواد مصرف میکند، یک مرحله کاهش ضرر داشته است. اگر معتاد متجاهری مصرف موادش را از صنعتی به سنتی تغییر داد، یعنی یک مرحله موفقیت داشته است. اما به این موارد در بحث کاهش ضرر معتادان متجاهر در جامعه ما توجه نمیشود. نظریهای در روانشناسی هست تحت عنوان پنجره شکسته. یک خانه خالی از سکنه بود که هیچکس کاری به آن نداشت. وقتی شیشه چند پنجره این خانه را شکستند، دیدند افرادی که قبلا بدون توجه از مقابل این خانه عبور میکردند، حالا توجهشان به این خانه جلب میشود. برخیشیشههای دیگر پنجرهها را هم شکستند. کمکم دیدند برخی از افراد جرئت کردند و وارد این خانه شدند. مدتی گذشت و وسایل خانه به سرقت رفت. بعد از مدتی افرادی آنجا را پاتوق کردند. چرا؟ همهاینها از زمانی شروع شد که پنجرهها را شکستند. معتاد متجاهر دقیقا مثل همین پنجره شکسته از یک جایی به بعد به خط پایان میرسد. اگر وقتی یکی از شیشههای خانه شکسته شده بود، ترمیم میشد، آن خانه به نقطه پایان نمیرسید. درباره معتاد متجاهر هم اگر زمینه شغل، مشکلات زندگی و آسیبهای دیگرش در مرحله اولیه حل شود به پنجره شکسته نمیرسد. از نظر مدت زمان هم باید بگویم برای نگهداری معتادان متجاهر، طبق دستورالعمل قانونی مراکز ماده 16، حداکثر پذیرش 3ماه است. بسته به نظر تیم درمان مستقر در هر کمپ ماده 16این مدت برای 3ماه نیز تمدیدپذیر است. به قاضی اعلام میشود و قاضی نیز با توجه به دستور پزشک اعلام میکند که نگهداری در دوره تمدید هم بلاملانع است. از زمان شیوع کرونا، مدت نگهداری 6ماه هم اضافه شده است. به این ترتیب در مجموع حداکثر زمانی که یک معتاد متجاهر را میتوانیم در مراکز ماده 16یا همان کمپهای اجباری نگهداری کنیم، یک سال است. گاهی اوقات ممکن است در دوره کمتر از یکسال هم فرد معتاد متجاهر بسته به شرایط درمانش ترخیص شود.
باغگلی| در بحث بررسی مدلها و روشهای ساماندهی معتادان متجاهر این نکته وجود دارد که بهطورخاص مدیریت شهری تاکنون تجربه چنین مأموریتی را نداشته است. بهزیستی اصل قواعد ترک اعتیاد معتادان و قواعد کمپداری را دارد اما شهرداری چنین مواجهه و تجربهای نداشته است. لذا درباره اینکه در ایام نگهداری و ساماندهی معتادان متجاهر چه مدل و روشهای مواجههای باید داشته باشیم، قرار شد بهزیستی پیمانکاران فعال در این حوزه را به شهرداری معرفی کند و ما فقط هزینه آن را بدهیم. در این مأموریت ساماندهی 3هزار معتاد متجاهر به شهرداری محول شده که اکنون آمادهسازی مکانها در حال انجام است تا با همکاری بینبخشی تا قبل از آغاز سال نو، این 3 هزار نفر را ساماندهی کنیم. درعینحال مسئولیت اصلی شهرداری در بحث توانمندسازی است و ما آماده همکاری هستیم. برآورد ما این است که در سال 1401حدود 50تا 60میلیارد تومان در بحث ساماندهی معتادان متجاهر هزینه کنیم.
صالحی| باید پیشگیری اولویت در بحث اعتیاد باشد. مشکل ما این است که دستگاههایی که متولی در بحث ساماندهی معتادان متجاهر هستند به وظایف خود عمل نمیکنند و این مشکل سرریز میشود بین چند دستگاهی که بیشتر در میدان هستند. بعد یک بحران ایجاد میشود و دوباره باید دنبال این بود که با بحران و رفع آن چه کنیم. اگر خطاها یا نواقصی در شیوهها و عملکرد وجود دارد، بخشی از آن به همین مسئله برمیگردد. آمارها نشان میدهد که خیلی از معتادان متجاهر سارق نبودهاند اما وقتی میزان مصرف موادشان بالا میرود و از طرفی کسی به این افراد شغل نمیدهد، به جبر سارق میشوند. در واقع راهی پیدا نمیکنند و برای همین بخشی از سرقتهای خُرد در شهر توسط این افراد صورت میگیرد. وقتی معتادان متجاهر به تزریق مشترک روی میآورند، بیماریهایی از جمله ایدز و هپاتیت توسط این افراد در جامعه افزایش مییابد. همه این موارد نکاتی هستند که باید مد نظر قرار بگیرند.
یکی از موارد دیگر در بحث معتادان متجاهر، خطر در معرض قرار گرفتن بخش دیگری از جامعه و گسترش اعتیاد است. بهخصوص اینکه برخی از این افراد برای تأمین هزینه مواد مخدر خود به خردهفروشی مواد هم روی میآوردند. در این بحث بهطور خاص چرا اینقدر خردهفروشی مواد در مشهد فراوان است. متأسفانه گفته میشود تهیه مواد در هر محلهای از رفتن به نانوایی و تهیه نان هم کمتر زمان میبرد.
صالحی|متأسفانه باوجود اینکه مبارزه با مواد مخدر جدی بوده است و از ابتدای انقلاب تاکنون حدود 4هزار شهید و بیش از 12هزار جانباز در مسیر مبارزه با مواد مخدر و بیشترین کشفیات مواد مخدر را داشتهایم اما دسترسی به مواد مخدر برای مبتلایان به اعتیاد راحت بوده است؛ زیرا سوداگران مرگ عزم جدی برای توزیع مواد مخدر دارند؛ چون چرخش مالی چند هزار میلیاردی دارد. برای تکتک گروههای جامعه نسخه و نوع مواد تعیین کردهاند. برای دانشآموزان و شب امتحانشان نسخه میدهند، برای دانشجویان یک مدل نسخه مواد مخدر میپیچند، برای ورزشکاران و افزایش توانایی در رقابتهای ورزشی نوع دیگری نسخه مواد میدهند، برای افسردگی نسخه میدهند، برای شادی در عروسیها و میهمانیها نسخه دارند، حتی برای زنان با عنوانهایی نظیر لاغری نسخه دارند و دهها نسخه دیگر. قانون باید برای جلوگیری از فعالیت خردهفروشان مواد اصلاح و میزان دسترسیها به مواد محدودتر شود. قانون برای خردهفروشان موادمخدر بازدارندگی ندارد. خردهفروشان مواد مخدر با جریمههایی ناچیز رها میشوند. این مسئله دست شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر نیست و باید در سطح مجلس و دستگاه قضایی، قانونگذاری و اجرایی اقدام شود.
نظر شما