کودکان دهه شصت هنوز هم حسرت دوران کودکی را میخورند، بازیهای چند نفره در کوچههای کوچک و باصفا. بازیها وسیلههای آنچنانی نمیخواست، وسایل بازی هم وسایل دم دست و رها شده در کوچه یا فراموش شده در انباری خانهها بود. خیلی کم پیش میآمد پدر و مادرها وارد دنیای بچهها بشوند و تنها برای ناهار خوردن و انجام کاری آنها را از کوچه به خانه میکشاندند.
درسها و مشقها هم با کمک خواهر برادرهای بزرگتر یا بچههای کوچه که غالبا همکلاسی بودند خوانده و نوشته میشد.
پدر و مادرها ندانسته مقایسه میکردند، فرزند را تنبیه میکردند و خیلی کم هم تشویق؛ بچههای سه دهه قبل که پدران و مادران کنونی این دهه هستند به راحتی احترام به بزرگتر را یاد میگرفتند، تلاش میکردند، میجنگیدند، کمککار نانآور خانه و همکار مادر خانه بودند. در جمعهای خانوادگی بیشتر سکوت میکردند و حتی مورد پذیرایی در مهمانی قرار نمیگرفتند و این معنای تربیت درست والدین در آن سالها بود!
آرزوهای کودکان آن روزها سخت اما دست یافتنی بود. کودکان و نوجوانان آن دهه الان پدر و مادرهای عصری با اطلاعات، ارتباطات و تکنولوژیهای وسیع هستند که لازمهی تربیت فرزندانشان با دوران کودکیشان بسیار متفاوت بوده و شاید گفت فرزندانی که برای زمانه خود به دلیل کمبود امکانات و اطلاعات بزرگ نشدهاند باید فرزندان خود را با دوران خودش و دو دهه آینده تربیت کند. اما ملزومات این مهم چیست و باید چه کند؟
آنچه بر مبنای تحقیقات برای ما پذیرفته شده، این است که تجربیات دوران کودکی بر روابط اجتماعی، روابط عاشقانه و حتی آموزش و پرورش تاثیرگذار است بنابراین مولفههایی همچون محیط زندگی، خانواده، دوستان، امکانات و سیاستگذاریها بر شخصیت و جایگاه شخص در آینده تاثیرگذار خواهد بود. به عنوان نمونه اگر کودکی در خانوادهای فرهنگی و کتاب خوان بزرگ شود، یقینا کتاب بر ذهن و هوش وی تاثیر میگذارد چونکه میدانیم کودک بدون آنکه بداند رفتار پدر و مادر را به عنوان افراد شاخص زندگیش میپذیرد و بدون آنکه آگاه باشد، شبیه آنها میشود.
پس باید دید والدین به چه میزان در اجتماعپذیری یا اجتماعستیزی کودکان و شکلگیری شخصیت مثبت یا منفی آنها تاثیرگذار هستند؟
در زندگیهای تقریبا هستهای امروز بیشترین تاثیر بر زندگی کودک توسط والدین و تلویزیون صورت میگیرد و شکل دهندهی رفتار و گفتار درست یا نادرست، راستگویی یا دروغگویی، مسئولیت پذیری یا بیمسئولیتی، قانونشکنی و یا رفتارهای غیراخلاقی کودک در آینده هستند.
یکی از ویژگیهایی که کودک را در دوران جوانی و بزرگسالی دچار مشکل روحی و جسمی میکند، تشویش و استرس است که رژیم غذایی و محیط کار تحت تاثیر استرس یا آرامش دوران کودکی قرار گیرد.
این جمله که باید کودک را برای دوران خویش تربیت کرد به معنای آن است که فرزندی آگاه و دانا به جامعه تحویل داده شود پس در نتیجه اگر با کودک ناعادلانه رفتار شود یقینا انسانی بدبین و منفی در زندگی میشود.
از دیگر آسیبهای جبرانناپذیری که آیندهی کودک را تحت تاثیر قرار میدهد طلاق، اعتیاد و آزارهای جنسی است که منجر به افسردگی، بیماری، اضطراب همیشگی و ترس و استرس از جدایی را به دنبال خواهد داشت. نباید کودک حس ناامنی را تجربه کند یا شرایطی که منجر به کمرویی شود.
یکی از مقولههای مهم در دوران کودکی که بسیار باید مورد توجه والدین قرار گیرد دوست داشتن کودک بخاطر آن چیزی که هست، میباشد. وقتی این حس به کودک منتقل شود سعی میکند دائما در حال تغییر خویش باشد تا انتظارات را برآورده کند. برای اینکه فرزندی منحصر به فرد داشت نیاز است فقط و فقط روی تواناییهای کودک تمرکز شود در غیر اینصورت فرزندی تنبل، خجالتی، بدبین، قابل ترحم و صاحب کارهای نیمه و ناقص خواهیم داشت.
باید بدانیم هر کودکی ویژگیها و مهارتهای خاصی دارد و این توانایی را دارد در سریعترین زمان خود را بروز کند پس لزومی به مقایسه کردن نیست و اگر عاقلانه میدانید که مسیر کودک نیاز به تغییر دارد باید با رفتاری کاملا دوستانه و اخذ شیوههای درست مسئله را با فرزند در میان گذاشت. اگر کودک حس آرامش کرد و مطمئن شد تنبیه یا هر رفتار ناعادلانهای در کار نیست، یقیناً درک درستتری از موضوع خواهد داشت. و در انتخاب راهحل دست به گزینش بهتری خواهد زد.
«مریم کریمی» ، در گفتوگو با ایسنا، با بیان اینکه والدین نباید انتظار داشته باشند فرزندانشان زندگی نزیستهی آنها را تجربه کنند، اظهار کرد: این یک انتظار غیر اخلاقی و غیر انسانی است که والدین شغل یا وضعیت از دست رفته را توسط بچهها محقق کنند چرا که این دست والدین رنجی بزرگ و آسیبی جدی برای فرزندان هستند که میخواهند باوجود خلاقیتها و توانمندیها گام در مسیر خواستههای پدر و مادر بگذارند.
این روانشناس به حضور یکی از مراجعان در دفتر مشاوره اشاره کرد که مدرک پزشکی را روی میز گذاشت و گفت بخاطر پدر و مادرم مدرک پزشکی را گرفتم، فقط خواستم ثابت کنم میتوانم اما این مدرک کاربردی برایم ندارد و میخواهم به دنبال اهداف شخصی و دلخواه خودم بروم، افزود: این یک رنج است که عمر فرد را بگیریم تا آمال خود را تحقق ببخشیم این یک آسیب برای شخص و جامعه است که کسی را فقط بخاطر اینکه مورد تایید والدین یا اجتماع باشد مجبور به کاری بکنیم و این گونه شخصی ظاهراً موفق اما ناشاد تحویل دهیم.
وی با تاکید بر اینکه والدین باید استعدادهای فرزند را پیدا کنند و بر حسب استعداد و تواناییها وی را به رشد و بالندگی برسانند، گفت: اگر در مرحلهی انتخاب رشته تحصیلی نیز چنین باشیم و براساس میل فرزند پیش برویم قاعدتاً فرزندی خواهیم داشت که دنبال هدفمندی و علاقمندی خود میرود و از طرف دیگر فرد موثرتری برای خود، خانواده و جامعه خواهد بود. در غیر این صورت چیزی به جز افسردگی، غمگینی و گاهاً اضطراب به ارمغان نمیآید.
کریمی تصریح کرد: زمانی که فرزند براساس تواناییها و ویژگیهایی که دارد پذیرفته شود یقیناً ارتقا مییابد، استعدادیابی میکند تا مسیر را پیدا کند و اگر اینگونه باشد جامعهای پویاتر، موفقتر و شادتر با توانمندیهای متفاوت افراد خواهیم داشت.
دبیر کمیته آموزش توانمندسازی روانی اجتماعی بهزیستی استان ایلام ادامه داد: برای داشتن فرزندی با عزت نفس بالا نیاز است عشق و محبت والدین باید بی قید و شرط باشد و محبت منوط به انجام کاری نباشد در این حالت فرزند ارزشمندی خود را در انجام فعلی میبیند که به مرور از حالت اصیل بودن خارج میشود و آسیب میبیند. بنابراین بپذیریم چون دوست داشتهایم که فرزندی داشته باشیم و او فرزند ما است او را دوست داشته نباشیم نه کاری که انجامش مورد نظر ما است.
وی با اشاره به اینکه عزت نفس یعنی دوست داشتن خود و برای خود ارزش قائل شدن، گفت: تحقیقات علمی نشان داده اگر فرزند تا ۱۰ سالگی از حیث عزت نفسش آسیب نبیند، خودشان را دوست داشته باشند حتی اگر تکالیف درسی را خوب انجام نداده باشد یا کارهای منفی هم انجام داده باشد، اما اگر دوست داشتن را منوط به کاری کنیم باعث میشود کودک احساس بدی داشته باشد و انگیزه برای تغییرات مثبت هم کمتر شود.
کریمی اعتماد به نفس را توانایی انجام کار تعبیر کرد و گفت: هر اندازه که بچهها فکر کنند از عهدهی انجام کار برمیآیند یعنی اعتماد به نفس بالایی دارند و این اعتماد به نفس به این ارتباط دارد که شرایطی را برای بچه فراهم کنیم که حل مسئله کند پس در کنار بچهها باشیم اما کارهای آنها را انجام ندهیم.
وی ادامه داد: بچههای امروز بسیار ناپخته هستند مثلاً مشاهده میشود بچه ۸ یا ۹ ساله درست غذا نمیخورد، درست از قاشق استفاده نمیکند این شیوه نه تنها به رشد کودک کمک نمیکند بلکه فرزند در استفاده از عضلات ناتوان است و دست و پا چلفتی بار میآید همچنین این بچهها ناز پرورده در دوران بزرگسالی نسبت به دیگران حس مسئولیتپذیری و اعتماد به نفس کمتری دارند. بنابراین به فرزندان عشق بیقید و شرط داشته باشید و به آنها اجازه بدهید حتی با خطا و اشتباه، اعتماد به نفس پیدا کنند و راحتتر مسیر را پیدا کنند.
دبیر کمیته آموزش توانمندسازی روانی اجتماعی بهزیستی استان ایلام تاکید کرد: کودکان هر سرزمینی مهمترین سرمایههای آن کشور هستند و باید ازاین سرمایهها مراقبت و حمایت کرد.
وی با بیان اینکه همانگونه که برای خرید وسیلهای مثل ماشین یا خانه باید از قبلتر پس انداز کرده باشیم، افزود: نیاز ضروری و حیاتی ما که خیلی کمتر مورد توجه است اندوخته احساسی، روانی و عاطفی است که برای همدیگر میسازیم و در مواقع مورد نیاز از آن استفاده میکنیم.
کریمی تاکید کرد: والدین، رسانهها و داعیهداران مسائل فرهنگی اجتماعی وظیفه دارند شرایط زندگی بچهها را چه از بعد فردی و خانوادگی و چه بعد اجتماعی به گونهای طراحی کنند که نشاط و پس انداز عاطفی و روانی بیشتری داشته باشند تا آینده با نشاطی داشته باشند چه بسا مشاهده شده که افرادی در بزرگسالی دچار مشکلات زیادی شدهاند اما به پشتوانهی کودکی و نوجوانی خوب و بنیه روانی قوی، تاب آوری اجتماعی بالاتری داشتهاند.
وی خاطرنشان کرد: گاهاً ناز پروردگی را شیوع و تحریکپذیری و آستانه تحمل پایین را در بچه ایجاد میکنیم که به این شکل به کودک ضربه میزنیم. اما وقتی شرایط عاطفی و محیطی مناسب کودک با هدف ساختن خاطرات مثبت فراهم شود به این معنا که «چقدر با کودکم صحبت میکنیم»، «چقدر گوشی همراه را خاموش میکنم تا با فرزندم صحبت کنم»، «چقدر به درد دلهایش گوش میدهم»، «چقدر هیجانات فرزندم را به رسمیت میشناسم»، «چقدر کمک میکنم که حل مسئله کند»، «چقدر کمک میکنم او را تابآور بالا بیاورم»، «چقدر کمک میکنم تا قدر داشتههایش را بداند».
کریمی گفت: در نتیجه اگر منِ پدر و مادر محیطی سرشار از عاطفه و شادی را برای فرزند فراهم کردم قاعدتاً به پسانداز روانی او کمک کردم. پس هر چه فرزند بانک عاطفی بیشتری را پس انداز کند در آینده شادتر خواهد بود، مسئولیتپذیرتر خواهد بود و احتمال اینکه با اعتماد به نفس و عزت نفس بالاتری مسیر زندگی را طی کند، بیشتر است.
این روان شناس با اشاره به اینکه با وجود سرعت پیشرفت تکنولوژی و این امر که بچهها در فضاهای مختلف قرار میگیرند نباید والدین انتظار داشته باشند فرزندانشان مثل آنها رفتار کنند، تصریح کرد: با شیوع بیماری کووید ۱۹ استفاده از اینترنت و گوشیهای همراه بخصوص در امر آموزش بیشتر شده و این امر ضروری است که والدین مدیریت و نظارت بر این امر را عهدهدار باشند چرا که امنیتی در این فضا وجود دارد و از آنجا که حضور در این فضا به سهولت صورت میگیرد باید والدین پس از کسب مهارت لازم و بروز کردن خویش با علم زمانه یه گام از فرزند جلوتر باشند و جلوی آسیبهای احتمالی را بگیرند.
وی با اشاره به اینکه قرنطیه به دلیل کرونا میزان تحرک، کسب دانش و حضور در اجتماع را از فرزندان گرفته است، خاطر نشان کرد: والدین مهمترین الگوهای بچهها هستند پس بر رفتار خود نظارت داشته باشند و بر حسب ضرورت امکانات مورد نیاز را در اختیار فرزندان قرار دهند تا بچهها یاد بگیرند پایبند به قوانین باشند.
انتهای پیام
نظر شما