حوزه جامعه- خبرگزاری فارس- سودابه رنجبر: رئیسجمهور منتخب با حضور در این مرکز در اولین جمله به کودکان گفت: «مربیان این مرکز نقش پدر و مادر و معلم را توأمان ایفا میکنند. هرچند کودکان این مجموعه هم احساس مسئولیت دارند، همت کردهاند، تحصیل میکنند و آموزش میبینند هم کار تولیدی انجام میدهند و این اتفاق بسیار خوب و ارزشمند است».
این سؤال مطرح میشود که این کودکان چطور به این مراکز معرفی میشوند؟ هرسال بالغبر هزار کودک کار و خیابان که اغلب سر چهارراهها کار میکنند توسط اورژانس اجتماعی به حوزه مددکاری بهزیستی سپرده میشوند. برای هر کودک با توجه به اقتضائات و سن و سالش تصمیمگیری میشود. برخی کودکان به خانواده برمیگردند. تعدادی خانوادههایشان تعهد میدهند که فرزندانشان را به سر چهارراهها نفرستند و آخرین گروه به بهزیستی سپرده میشوند. در بین آنها کودکانی هستند که خانواده مناسبی ندارند که بتوانند تحت حمایت پدر و مادر قرار بگیرند، تحصیل و رشد کنند. بنابراین این تعداد کودکان به مراکز نگهداری از کودکان کار سپرده میشوند. مرکز کودکان کار یاسر تحت نظارت سازمان بهزیستی و حمایت مرکز خیریه «حافظان کودک کار» اداره میشود. این کودکان درس میخوانند و در کنار آموزشهای فرهنگی، آموزشی، تربیتی، هنری و ورزشی تلاش میکنند مهارتی را نیز یاد بگیرند تا بتوانند فردا روز گلیم خود را از آب بکشند و بهقولمعروف دستشان در جیب خودشان باشد.
این خانه درش باز است
«علی حسینعلی پور» مدیر موسسه و مسئول خیریه حافظان کودکان کار میگوید: «فکر نکنید در و پنجره مرکز نگهداری کودکان یاسر را به قل و زنجیر بستهایم، نه! هر کودکی که دوست دارد میتواند از مرکز خارج شود. دوری در شهر بزند و برگردد. قصه اینجاست که در چند سال اخیر برنامهریزی برای قانونمندی این مرکز به سمت و سویی رفته است که معتقدیم همه ما خدمتگزاران این کودکان هستیم. مرکز نگهدار کودکان کار یاسر خانه این طیف از بچههاست مگر میتوان خانه را ترک کرد؟
کودکانی که سالها بیخانمان بودهاند یا قبلاً خانه را ترک کردهاند و یا برای مدتی در باندهای کودکان کار، اسیر بودهاند قدر خانه، معلم و مربی زحمتکش و دلسوز را بهتر از بقیه آدمهای این جامعه میدانند. ما هم تلاش میکنیم جای پدر و مادر نداشته و یا پدر و مادر آسیبدیده آنها را بگیریم. نکته جالبتوجه این است که بسیاری از کودکان آسیبدیده آدرس این مرکز را پرسان پرسان پیدا میکنند و خودشان به ما مراجعه میکنند».
ما حالا بهترین خودمان هستیم
رئیسجمهور منتخب علاوه بر بازدید از کارگاههای مهارتی و تولیدی پوشاک، کیف دوزی و میناکاری و ... پیشنهاد میدهد که از نزدیک با کودکان کار گفتوشنودی داشته باشد درد دلهای آنها را بشنود. رسول یکی از کودکانی است که دو سال در این مرکز آموزش میبیند و کار میکند. او ۱۶ ساله است. فروشنده پوشاک و کیفهایی است که در کارگاه های همین مرکز توسط کودکان تولید می شود. رسول خودش را بهعنوان یکی از موفقترین جوانهای این شهر معرفی میکند و میگوید:« اگر قرار باشد ما خودمان را با خودمان مقایسه کنیم ،من در بهترین شرایط هستم . طی دو سال گذشته بسیار پیشرفت کردهام. اینجا درس میخوانم. کار میکنم، اعتباردارم. برای تعطیلات عید از مدیر موسسه درخواست کردم که به شهرستان به دیدار خواهرم بروم، اما فقط سه روز توانستم آنجا بمانم . دلم تنگ شده بود برای کارم، برای تلاشی که هرروز در این مرکز دارم . رسول در خواستش را با این جمله مطرح می کند :«امکانات بیشتری را برای جذب بقیه کودکان کارککه در سطح شهر هستند مهیا کنید. این بچهها استعدادهای عجیبی دارند با حمایت مربیهای ورزشی دو نفر از بچههای کار به باشگاه استقلال و باشگاه پیکان رفتهاند».
آرش از دیگر کودک کار است که بهتازگی به موسسه واردشده است ،میگوید: «وقتی بهزیستی من را به این مرکز فرستاد مرتب در فکر فرار بودم، اما در حیاط مجموعه همیشه باز بود. یک روز دور از چشم دیگر بچهها از مجموعه بیرون آمدم در شهر دوری زدم، اما برای آرامشی که در مدت کوتاه در مرکز داشتم دلم تنگ شد و برگشتم، دلشوره داشتم با خودم میگفتم وقتی برگردم حتماً با من برخورد میشود، اما هیچکدام از مربیها برخورد تندی نداشتند اتفاقاً من را با آغوش بازتری پذیرفتند از آن روزبه این مرکز و مربیهایش دلبستهتر شدم. وقتی یک نوجوان چنین برخوری ببیند و مهارتی یاد بگیرد و درآمد داشته باشد هیچوقت برای کار به سر چهارراه برنمیگردد. سر چهارراه که باشی روزی هزار بار تخریب میشوی.
طرح کودک کارآفرین
کودکان یکییکی دغدغههای خودشان را مطرح میکنند، اما در بین همه درد دلها، خواستهای دارند، خواستهشان حمایت از طرح «کودک کارآفرین» است.آیتالله رئیسی خطاب به مربیان و کودکان این مرکز میگوید: «این کودکان و نوجوانان، فرزندان ایران هستند و ضمن تلاش برای حراست از کرامت آنها و صیانت از فرهنگ ایرانی اسلامی جامعه، با آموزش مهارتهای مختلف آنها را برای حضور مؤثر در جامعه آماده کنید».
مدیر موسسه از همه کودکان دعوت می کند که در جمع صمیمی و دیدار با آقای رئیسی حاضر باشند و از مشکلاتشان بگویند، او درباره جمعیت کودکان این موسسه میگوید: «در حال حاضر ۲۵ کودک در این مرکز بهصورت شبانهروزی نگهداری میشوند. هر شب تعداد ۱۰ کودک دیگر فقط برای خواب به این مرکز میآیند. سالانه بهصورت گردشی حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ کودک نیز به این مرکز رفتوآمد دارند. این مرکز ظرفیت پذیرش ۴۵ کودک را دارد. ما تلاش میکنیم شور زندگی را در این کودکان افزایش دهیم در کنار کارگاه ها و آموزش ها به تحصیل این کودکان بیشتر از هر مورد دیگری توجه میشود. طوری که ۲۵ کودک زیرمجموعه این مرکز از کلاسهای آموزشی درسی و غیردرسی استفاده می کنند. علاوه بر این تعداد ثابت که کل استان تهران را پوشش میدهد.
موارد متعددی داریم که در بین این کودکان بسیار موفق بودهاند و حالا جزو هیئتامنا خیریه ما هستند. مثلاً میثم یکی از کودکان کار که ۸ سال پیش تحت مجموعه ما بود حالا تجارت پارچه راه انداخته است و پارچه این مرکز را برای تولید پوشاک تأمین میکند. بهقدری وضعیت اقتصادی او بهبود پیداکرده است که حالا بهعنوان خیر صبحانه و ناهار کودکان این مرکز را تأمین میکند. یکی دیگر از کودکان بهعنوان یکی از طراحان جواهرسازی کار میکند و بسیار خلاق و نخبه است.
این کودکان سرد و گرم روزگار چشیدهاند
«مهدی نویسی» معاون اشتغال و درآمد موسسه حافظان کودکان مرکز یاسرمی گوید: «این کودکان استعداد عجیبی دارند. گاهی چنان ایدههای خوبی برای اشتغالزایی و تولید میدهند که مربیانی که دعوت می کتیم در این کارگاهها حضورداشته باشند از ایدههای بکر آنها متعجب میشوند. انگار تجارت را کف خیابانها یاد گرفته باشند. کودکانی که سر چهارراه، سالها فروشنده بودند و یا کارهای خدماتی انجام دادهاند بهواسطه زجری که کشیدهاند رؤیاپردازهای بهتری شدهاند. رؤیاهایی که به حقیقت خواهد پیوست. یکی از طرحهایی که اجرایی کردیم افزایش حقوق توزیعکنندگان و فروشندگان است آنها اجناسی که دیگر کودکان تولید میکنند را میفروشند و علاوه بر درصدی که از فروش میگیرند حقوق ثابتی هم دریافت میکنند. به حقوق ثابت این کودکان هرماه ۱۰۰ هزار تومان اضافه میشود و این رقم سابقه حضور کودک را در بین همکارانش نشان میدهد».
کار سنگین کودکان را دلزده میکند
حسینعلی پور به نکته حائز اهمیتی اشاره میکند و توضیح میدهد: «این کودکان نیاز به تفریح و بازی دارند. خیلیها گمان میکنند این کودکان برای جبران زندگی ازدستدادهشان بیشتر باید کار کنند حتی کار سنگین و یدی باید انجام دهند تا درآمد بیشتری داشته باشند، اما نمیدانند این طرز تفکر باعث میشود خیلی از این کودکان از کار دلزده شوند و به سر چهارراه پناه ببرند. باید بدانیم که آنها فقط کودک هستند. در حال حاضر ما باید کودکان را بامحبت طوری جذب کنیم تا از باند کودکان کار فاصله بگیرند.
البته در کنار همه این ارتباطهای مثبت ما باید نگاه مطالبه گری هم داشته باشیم. باید از نهادهای دولتی بخواهیم که این باندها را شناسایی کنند چرا باید کودکان اسیر این باندها باشند؟ گاهی بچهها را با زور یا وعدههای توخالی به سمت خود بکشانند.
همانطور که گفتم این کودکان ۱۰ ساله قدرت تحلیل ندارند گاهی فریب میخورند و جذب این باندها میشوند ما نمیتوانیم کودک را مقصر بدانیم و بگوییم این انتخاب خودش بوده است. در ابن باره بسیار تلاش میکنیم که بچهها را اینجا نگهداریم، اما در مواردی نیز ناموفق هستیم و نیاز به کمک و حکم قضایی است تا با باندهای کودکان کار مبارزه جدی شود.
رئیسجمهور منتخب از اقدامات و تلاشهای خیرخواهانه مدیران و مربیان موسسه در رسیدگی و ساماندهی کودکان کار و نیز نوجوانان بیسرپرست یا بد سرپرست تشکر میکند و میگوید: «توجه به موضوع آسیبهای اجتماعی بسیار مهم و از وظایف دولت است بهنحویکه در گام اول باید مانع به وجود آمدن آسیبها شود و در مرحله بعدی برای از بین بردن آسیبهای اجتماعی تلاش بیوقفه داشته باشد البته در این مسیر، باید از ظرفیت گروهها و نهادهای مردمی و مؤسسات خیریه بهره حداکثری برد. مطمئن باشید با امید و اراده قوی شما و تفضل پروردگار، آینده روشنی برای خودخواهید ساخت و انشالله در حل مشکلات کشور نقشآفرین خواهید بود».
نظر شما