گروه جامعه خبرگزاری فارس- عطیه اکبری: سرنوشت صدها نوجوانی که به ۱۸ سالگی میرسند و طبق قانون باید از مراکز نگهداری بهزیستی خارج شوند و زندگی مستقل تشکیل دهند چه میشود؟ چند درصد بچههای بهزیستی مثل «جواد جوادی» سریال بچه مهندس، بچه مهندس و نخبه میشوند؟جوانی که بدون هیچ سرمایه اقتصادی باید با ورود به جامعه با غول بزرگی همچون گرانی دستبهگریبان شود و خود را از هزار و یک آسیب اجتماعی در امان نگه دارد با مشکلات بسیاری مواجه می شود. سازمان بهزیستی بهعنوان پدران و مادران این فرزندان چه برنامه برای آنها دارد؟ برای پاسخ به این سؤالات سراغ دکتر «سعیدبابایی»؛ مدیرکل امور کودکان ونوجوانان سازمان بهزیستی کشور میرویم.
بابایی در پاسخ به سؤالات و انتقادها به نکات مهمی اشاره میکند.اینکه برخلاف تصور خیلیها، ۱۸ سالگی نوجوانان مراکز بهزیستی سن برو به سلامت نیست. همین حالا ۸۳۶ جوان در مراکز نگهداری هستند که از ۱۸ سال رد شدند ولی هنوز تحت سرپرستی بهزیستی هستند. در مواردی اگر بچهها هم بخواهند بهزیستی اجازه خروج از مراکز را به آنها نمیدهند. بابایی به حلقه مفقوده حمایت های بهزیستی اشاره می کند و امیدوار است با جریان سازی رسانهها توجه خیران به حمایت مادی از مراکز نگهداری کودکان و نوجوانان جلب شود.
**قانون برای دختران و پسران یکی است
عملکرد بهزیستی بهعنوان یکنهاد حمایتی موردتوجه جامعه بوده و یکی از مهمترین وظایفی که از بهزیستی در ذهن مردم جای گرفته، نگهداری از کودکان بد سرپرست و بیسرپرست است. اما ترخیص بچهها در ۱۸ سالگی یکی از چالشبرانگیزترین موضوعات است. در حال حاضر بچهها در چه سنی از مراکز بهزیستی ترخیص میشوند؟ این قانون برای دختران یا پسران متفاوت است؟
از عبارت ترخیص برای بچهها استفاده نکنید. درگذشته شاید عبارت ترخیص بهکاربرده میشده اما آلان ادبیات ما برای این ماجرا «هدایت به زندگی مستقل» است. ترخیص یا از بیمارستان است یا از زندان.
طبق قانون، نگهداری از کودکان بیسرپرست و بدسرپرست به سازمان بهزیستی سپردهشده است. برای مراکز هم بازه زمانی نگهداری از کودکان بیسرپرست یا بد سرپرست چه دختر چه پسر از نوزادی تا ۱۸ سالگی است. قانون نسبت به دختران و پسران و سن هدایت آنها به زندگی مستقل تفاوتی قائل نشده است اما ما برای دختران مقاومت بیشتری در خصوص خروج از مراکز داریم. چون شرایط دختران خاصتر است. پسرها در این سن یا وارد دانشگاه شدند یا به خدمت سربازی رفتهاند و تکلیفشان کمی روشنتر از دختران بهزیستی است.
**اول آماده شوید بعد بروید سراغ زندگیتان
با توجه به تغییر شرایط جامعه و افزایش آسیبهای اجتماعی مثل اعتیاد، فکر نمیکنید بهتر باشد تغییری در قانون سن خروج بچهها از مراکز بهزیستی اعمال شود؟
ببینید خروج به مفهوم رفتن و خداحافظی نیست. به این معنی است که بچهها در این سن باید به حدی از توانمندی برسند که بتوانند کمکم مستقل شوند. در قانون سال ۹۱ برای هدایت بچهها به زندگی مستقل، خانههای مستقلی دیدهشده بود که به آنها خانههای آمادهسازی میگفتند. در برخی از استانها هم این خانهها راهاندازی شد. بچهها به این خانهها میرفتند تا وضعیتشان به ثبات برسد.
اگر به چند مرکز نگهداری سر بزنید کلاً تصورتان نسبت به بچههای بالای ۱۸ سال بهزیستی تغییر میکند. آنچه ما میبینیم بیشتر مقاومت برای ماندن بچهها از طرف بهزیستی است بهخصوص پسرها به دلیل مبلغی هم که قرار است بهزیستی به آنها برای تشکیل زندگی بدهد علاقه به مستقل شدن دارند.
**هدایت ۵۰۰ جوان به زندگی مستقل در هر سال
هرسال بهطور میانگین چند نفر از مراکز بهزیستی خارج شده و به زندگی مستقل هدایت می شوند؟
هرسال بهطور میانگین حدود ۵۰۰ نفر از بچههای مراکز وارد فاز زندگی مستقل میشوند. در سالهایی این تعداد کمتر است و در سالهایی بیشتر.
**۸۳۶ جوان بالای ۱۸ سال داریم که از مراکز خارج نشدند/ تصمیم برای خروج با کمیته شبه خانواده است
اگر نوجوانی تمایل به ترخیص نداشته باشد و بخواهد در مرکز بماند، تکلیف چه میشود؟ در ترخیص شدن اجبار هست؟ بسیاری از نوجوانانی که به دلیل مشکلات حاد خانوادگی، بد سرپرستی، بزهکار بودن والدین و زندانی بودن آنها یا اعتیاد شدید به مراکز بهزیستی منتقل میشوند و از نظر روحی آسیبدیده هستند، نمیتوانند در ۱۸ سالگی بهصورت مستقل زندگی کنند. قانون خروج از مراکز برای این دسته از نوجوانان چطور اجرا میشود؟
همین آلان ما ۸۳۶ جوان داریم که از ۱۸ سال رد شدند و هنوز در مراکز بهزیستی هستند و خارج نشدند. اینطور نیست که اگر فرزند بهزیستی به ۱۸ سال برسد ما بگوییم بهسلامت شما باید از مرکز بیرون بروید. برای تکتک بچههایی که به سن ۱۸ سال میرسند، کمیته شبه خانوادگی استانی و شهرستانی در استان یا شهرستان محل سکونت برگزار میشود، این کمیته با حضور روانشناس و مددکار و مربی مرکز و مسئولان بهزیستی شهرستان یا استان جلسه برگزار میکند، با خود بچهها در جلسات صحبت میشود و شرایط فرد را از تمام زوایا بررسی میکند و اگر به این نتیجه برسد که بچهها حائز شرایط مستقل شدن هستند اجازه خروج از مرکز را میدهد. یعنی روند خروج بچهها از مراکز نگهداری دقیقاً برخلاف ٖآن چیزی هست که شما تصور میکنید و در برخی رسانهها از آن صحبت میشود. در موارد بسیاری اگر هم فرزند بالای ۱۸ سال خودش راغب به خروج از مرکز و تشکیل زندگی مستقل باشد اما از نظر ما شرایطش را نداشته باشد ما اجازه خروج به او نمیدهیم.
**همه حمایتهای مالی بهزیستی از فرزندان بالای ۱۸ سال
بهزیستی چه حمایتهای مالی از نوجوانان موقع ترخیص میکند؟ مبلغی که بهزیستی به بچهها پرداخت میکند، چقدر است و با این رقم و رشد قیمت مسکن بچهها چطور میتوانند از پس تأمین هزینهها بربیایند؟
بهزیستی کمکهزینهای برای تأمین مسکن به بچهها پرداخت میکند که رقم آن سالبهسال افزایش پیدا میکند. این مبلغ در سال ۹۹، ۳۰ میلیون تومان بود که در شهرهای کوچک تا حدودی میتوانست پاسخگو باشد.
البته فقط این مبلغ نیست. بچهها میتوانند از وامهای مسکن استفاده میکنند. برخی کارفرماهایی که بچهها را به کار میگیرند به آنها وام کارفرمایی میدهند. بچهها از تخفیفات بیمه کارفرمایی میتوانند برخوردار شوند.
همچنین فرزندان بهزیستی مشمول دریافت مسکن مهر از سوی بهزیستی نیز هستند و حتی اگر مجرد نیز باشند مسکن مهر به آنها تعلق خواهد گرفت. علاوه بر این ما تا پایان مقطع دکترا تمام هزینههای تحصیل بچهها را پرداخت میکنیم. رویهای که شاید در کمتر کشوری وجود داشته باشد. حتی اگر فرزند بهزیستی در مقاطع بالای تحصیلی وارد دانشگاه آزاد یا غیرانتفاعی شود این همراهی برای پرداخت هزینههای تحصیل وجود دارد.
اما با همه این اوصاف در قانون جدید حمایت از جوانان بالای ۱۸ سال بهزیستی که در سال ۱۴۰۰ تصویب میشود و در حال حاضر پیشنویس آن آمادهشده و مراحل نهاییاش را طی میکند، راهکار دیدن سقف بالای سر که بحث اسکان بچهها هست قویتر دیدهشده است.
**بدون کسب مهارت شما اجازه خروج ندارید
مهمترین دغدغه بچههای ترخیص شده بهزیستی شغل است، این در حالی است که بچهها در آن سن باید ادامه تحصیل هم بدهند. چطور میشود نوجوانی که تا پیشازاین در چهاردیواری بهزیستی بوده و امکانات برایش فراهم بوده، یکباره وارد دنیای دیگری شود. هم شغل پیدا کند، هم خانه بگیرد و ... بهزیستی برای اشتغال بچهها بعد از ترخیص برنامه حمایتی دارد؟
یکی از تأکیدات ما به مراکز نگهداری بچههای ۱۵ تا ۱۸ سال بحث آموزش کارآفرینی و اشتغال برای بچهها است. جوانانی که وارد دانشگاه میشوند داستان خودشان رادارند اما جوانهایی که وارد مسیر دانشجویی نمیشوند اگر شغل مناسبی پیدا نکنند نمیتوانند درست به جامعه پیوند بخورند.
به همین دلیل یکی از مهمترین برنامههای ما در مراکز این است که بچهها از ۱۵ سالگی تا ۱۸ سالگی باید در چند دوره مهارت آموزی شرکت کنند و مهارت کسب کنند تا به آنها اجازه هدایت به زندگی مستقل داده شود. یعنی شرکت در این دورههای مهارت آموزی و فنی بسته به علاقه و استعداد بچهها در انتخاب رشته، حالت اجبار دارد. اگر بچهها مهارتی را کسب نکنند ما اجازه نمیدهیم از مراکز خارج شوند. بعضی از بچهها به سن ۱۸ سال که میرسند خودشان راغب هستند زودتر زندگی مستقلی را تشکیل بدهند و ما مقاومت میکنیم. چون نمیتوانیم نسبت به آینده بچهها بیتفاوت باشیم.
یکی از بچههای ترخیص شده بهزیستی به ما میگفت من مجبور شدم برای تأمین شغل و جای خواب در یک رستوران کارگری کنم تا بتوانم شب هم همانجا بمانم! مهارتآموزی و حرفهآموزی آنها در مراکز نگهداری بهزیستی چقدر جدی دنبال میشود؟ صرف برگزاری یک کلاس هنری یا فنی و حتی کسب مدرک نمیتواند آنها را آماده ورود به جامعه کند!
بعید نیست از این اتفاقات بیفتد، علت اصلیاش هم توانمندی مختلف مؤسسات است. برخی از مؤسسات قدیمیتر و ریشهدارتر میتوانند در زمینهٔ آموزش بچهها خوب کار کنند، اهمیت بیشتری به دورههای مهارتآموزی میدهند ولی برخی مؤسسات موضوع آموزشها را سرسری میگیرند. یا از آنطرف بچههایی هستند که در سن ۱۵ تا ۱۸ سال این آموزشها و دورهها را جدی نمیگیرند و وقتی وارد زندگی مستقل میشوند مجبور میشوند از مشاغل سطح پایین استفاده کنند. ما هر دو طرف را داریم. جوانهایی را هم داریم که با همین دورههای مهارتآموزی برایشان شغل یابی شده و با هماهنگی مؤسسات و همکاری بهزیستی شهرستان در شرایط شغلی مناسبی مشغول به کار شدند.
**لطفاً خیران بخوانند/ حلقه مفقوده پازل حمایتهای بهزیستی
مربیان مراکز بهصورت شبانهروزی کنار بچههای بهزیستی هستند و نقش مهمی را در تکامل فکری و روحی شخصیت بچهها دارند، بهزیستی چقدر در بهکارگیری مربیان باتجربه، توانمند و تحصیلکرده در مراکز شبه خانواده نظارت دارد؟
اتکای اصلی ما روی گروه مراقبت مراکز نگهداری از کودکان و نوجوانان است که مسئول فنی، مددکار و روانشناس و در کنار آن مربیان هستند و همهشان برای ما اهمیت دارند. ما برای استخدام مربیان سختگیریهای زیادی داریم و حتی گاهی برخی موسسات بابت این سختگیریها از بهزیستی گلهمند هم میشوند. ممکن است در برخی مجموعهها باوجود حمایتهای سازمان اما به دلیل پایین آمدن میزان مشارکتهای مردمی در بهکارگیری مربیان مشکلاتی به وجود بیاید و ممکن است مربیان تعویض شوند و همین تعویض مربیها باعث شود که بچهها صدمه بخورند.
**بچههای بهزیستی غذا و پوشاک نمیخواهند/ بعضی مراکز بودجه استخدام مربی خوب ندارند
نکته بسیار مهم این است که باوجود روحیه خیراندیشی، متأسفانه در جامعه خیران فرهنگ اشتباهی وجود دارد. کمکهای بیشتر خیران ما در بخش پوشاک و تغذیه است یا خیران بزرگ فقط ساختمان میسازند و حاضرند میلیاردها تومان هزینه خرید زمین و ساختمان بکنند که همه اینها قابلتقدیر است اما خیران حاضر نیستند چند میلیون تومان به موسسه نگهداری از کودکان و نوجوانان بیسرپرست کمک کنند تا این موسسه بتوانند از روانشناس خوب، مددکار خوب و مربی حاذق استفاده کند.
یکی از فرهنگسازیهایی که رسانههای ما میتوانند داشته باشند همین موضوع است. چطور زمانی خیران ما فقط مسجد میساختند و بعد تمرکز را بر روی ساختن مدارس و بعد هم تجهیز مدارس گذاشتند! حالا وقت آن است که جامعه خیران برای حمایت از مربیان ویژه مراکز نگهداری از کودکان و نوجوان بیسرپرست هم دستبهکار شوند. به مؤسسات کمک مالی کنند برای استفاده از بهترین مربیها چون این مربیان هستند که جای خالی پدر و مادر را برای کودکان و نوجوانان بیسرپرست پر میکنند و شبانهروز با آنها هستند و میتوانند به تکامل فکری و روحی آنها کمک کنند.
پازل خدمات و حمایتهای بهزیستی با حضور مربیان خوب و کارآمد در کنار بچههای بیسرپرست و بد سرپرست کامل میشود اما در این پازل آخر بهزیستی مشکل دارد چون برخی مراکز غیردولتی ما بودجه کافی ندارد تا مربی باسابقه را استخدام کند.
***قانون جدید و حال خوب جوانان بالای ۱۸ سال بهزیستی
بهزیستی پس از ترخیص نظارتی بر روند زندگی بچهها دارد؟
بچههایی که به سن ۱۸ سال میرسند همچنان تا مدتی در دایره مددجویانی که از کمکهزینه امداد برخوردار میشوند باقی میمانند و بر اساس آن تا یک سال از خدمات کلینیکهای مددکاری که همان مراکز مثبت زندگی هستند برخوردار میشوند. مددکاران ما با بچهها در ارتباط هستند. اگر مشکلی برای آنها پیش بیاید و نیاز به مشاوره و راهنمایی داشته باشند مربیانی که در کنار آنها زندگی کردند و با خلقیات و روحیات آنها آشنا هستند بهشان کمک میکنند. بعضی از این حمایتها و رابطه مادر دختری، خواهرانه و یا برادرانهای که بین بچهها و مربیان شکل میگیرد دلی و احساسی است. ما مواردی را دیدهایم که مربیانمان خارج از حیطه وظایفشان به بچههایی که از بهزیستی خارجشده و مستقل شدهاند خدمات میدهد. با همه این اوصاف در قانون جدید حمایت از بچههای بالای ۱۸ سال بهزیستی که پیشنویس آن در دست اقدام هست این مدتزمان به سالهای بیشتری گسترش پیدا میکند.
**موسساتی که قرار است ناجی شوند
مرکز، انجمن، گروه و یا هسته همیاری و مشاورهای که پس از ترخیص با ساختار حمایتی این افراد را پیگیری کند، وجود دارد؟ توضیحاتی در این خصوص میدهید؟
یکی از الگوهایی که در طرح جدید حمایت از بچههای بالای ۱۸ سال بهزیستی اجرا میشود، شکلگیری مؤسساتی است که قرار است کار تخصصی آنها رسیدگی به بچههای هدایتشده به زندگی مستقل باشد. بچهها به این مؤسسات سپرده میشوند. حمایتهای مالی از موسسهها صورت میگیرد و این مراکز متولی اسکان بچهها میشوند، پیگیری شغلی، پیگیریهای درمانی، حمایتهای روانی از بچه ها توسط مؤسسات انجام میشود.امیدواریم با این اتفاق و همیاری گروه های مردمی و خیران و همچنین کمک های دولت و مجلس برای اجرایی شدن قانون جدید حمایت از فرزندان بالای ۱۸ سال بهزیستی، بچه های بهزیستی با حال خوب زندگی مستقل شان را آغاز کنند.
انتهای پیام/
نظر شما