چند سرودهٔ جدید از شاعر توانمند بهزیستی

به گــزارش روابـط‌عمـومی اداره‌کـل بهـــزیستی استـان کرمانشـــاه؛

اشعار سروده‌شده، به این شرح است؛

اسرائیل!

چند رباعی از: محمد کریم جوهری
*
این مژده خوش است دم‌به‌دم می‌آید
هنگامه‌ی مرگ هر ستم می‌آید
با خون شهید حق(حسن نصرالله)
شب می رود و سپیده‌دم می‌آید
*
ای دشمن ناموس و شرف اسرائیل
وی کافر بی اصل و هدف اسرائیل
با نام (علی)(ع)(شه نجف)، اسرائیل
هستیم همه با تو طرف اسرائیل
*
چون بودن تو نشانه ی بیداد است
ویرانگریت اساس هر فریاد است
ای مفسد فی الارض و زمان اسرائیل
خون تو مباح و کفر تو بر باد است
*
نه گنبد آهنین اثر می‌بخشد
نه حمله به اهل دین اثر می‌بخشد
در راه شکست و ذلت اسرائیل
خشم همه مسلمین اثر می‌بخشد
*
ای دشمن اسلام و خدا اسرائیل
وی زاده‌ی نکبت و خطا اسرائیل
این را تو بدان که با همه بیدادت
نابود شوی به دست ما اسرائیل

(ضاحیه)
از: محمدکریم جوهری
برای ضاحیه‌ی مظلوم
و شهید سید حسن نصرالله.
*
(ضاحیه) ویران (ضاحیه) در خون
مانده است برجا با جور (صهیون)
دیو ستمگر صهیون کافر
بر خویش لرزد از این همه خون
*
این جا که دل ها غرق امید است
این جا دیار صبح سپید است
خون شهیدان می جوشد
آری
این جا فلسطین خاک شهید است
*
بیداد صهیون ظلمی
سخیف است
ناموس اسلام قدس شریف است
با یاری حق باطل
پریشان
پیک رهایی دین حنیف است
*
(سید) کجایی؟ (نصر) خدایی
کردی تو ما را چون رهنمایی
تا محو دشمن یاد تو
زنده است
قدس از تو دارد جانا
رهایی
*
حسنت (حسن) بود ای
پاک گوهر
با (نصر) (الله) بودی تو
رهبر
با جانفشانی از قدس و لبنان
شیطان تو راندی (الله اکبر)
*
(حزب الهی) یار ای ماه
رخسار
ای (سید) حق وی مرد پیکار
زود از بر ما تلخ و جگرسوز
رفتی ولی ما هستیم
هشیار

(فریادی از دل)!
از: محمدکریم جوهری
شعری آزاد برای دل آتش گرفته ی مردم ایران و دردها و زخم های لبنان و فلسطین در برابر
جنایات اسرائیل غاصب
و خونریز!
*
آهای مردم جهان!
مردم جهان!
می بینید زخم ها را
بر تن کودک و جوان و
پیر فلسطین!
و لبنان را می بینید؟
و غزه و همه ی شهرهای
ویران و نابود را؟
می بینید محاصره ها را!
می بینید کبوتران را
که با بال های شکسته و
خونین
توان پرواز ندارند!
و می بینید چه وقیحانه و بیهوده!
سران غاصب و پست اسرائیل!
و سران بی شعور و نسل کشش!
دستور بمباران درختان زیتون را
با بمب های فسفری
صادر کرده اند!
چه تلخ!
چه سخت!
ای وای بر وجدان ها!
ای درد بر دل ها!
روزها سیاه تر از
شب هاست و زخم ها
عمیق تر از این
حرف هاست!
و ما چه دلتنگیم!
و ویرانی و پلشتی همچنان پایانی ندارد!
*
جگرها خون است!
فریادها بر لب هاست!
این جا دردستان
اشک ها و
شیون ها و
بمباران هاست!
این جا!
این جا!
خون می ریزد و
خون!
و هر ثانیه
گلوله ای و
بمبی و موشکی
شلیک می شود!
و سینه ای از هم
پاشیده می گردد!
این جا!
این جا!
هر ثانیه
و هر دقیقه!
دست ها و پاهایی
بریده می شود!
و چشمانی
از کاسه های سر
بیرون می افتد و
قلبی از کار باز
می ماند!
ای وای بر جهان!
ای وای بر انسان!
*
ای لبنان!
ای فلسطین!
ای مردم مظلوم!
مگر گناه شما چیست؟
مگر چه کرده اید؟
که مستوجب این عقوبتید؟
ای ننگ بر بشریت!
و ای ننگ بر بی خبران و
مزدوران و جلادان!
که چونان کبک های نادان!
سر در زیر برف ها دارند و دم بر نمی آورند!
انگار گوش ها کرند و
چشم ها کور!
ای نفرین بر این همه
پلشتی و بی تفاوتی!
*
و ما!
بیداریم!
و فریادمان از دل است و
می دانیم!
آن روزها دور نیست
که شب ها می روند!
شب ها می میرند!
شب ها نابود می شوند!
و ستاره ها می آیند و
خورشید می درخشد!
به امید آن روز!

حلوای نتانیاهو!
از: محمد کریم جوهری
سروده ای آزاد برای فلسطین و لبنان و
قدس شریف!
*
ای فلسطین!
ای فلسطین!
و ای قدس شریف!
تا همیشه
بر پا بایست!
و این را بدان
که خدا با ماست!
و پیروزی با
دل های شکسته و
با خداست!
*
ببر پوشالی!
گرگ بی دندان و هار!
اسرائیل بد!
اسرائیل دنگ و مخنث!
ای پلید بر باد!
تو آمده ای
که عشق را خاک کنی؟
و ستاره ها را
از آسمان پایین بکشی؟
و ذلت سرافرازان را
رقم بزنی؟
نه این شدنی نیست!
مگر کوه را می توان
از جا کند؟
مگر دریا را می توان
از خروش دور کرد؟
و مگر دل آدمی را
می توان
از مهربانی و دوستی
تهی کرد؟
چه خیال خامی!
ای کودک کش قرن!
ای جلاد ماسک بر صورت!
ای دیو!
و ای دیوار لرزان و بی پای بست!
اسرائیل!
ای صهیون بی عار و ننگ!
پرچمت را و
حکومتت را و
اقتدار پوشالیت را
هر چه زودتر
جمع کن و برو!
که دیگر زمانه ی تو نیست!
اینک زمانه ی
پیروزی حق بر باطل است!
زمانه ی خروش دریاها و
تیربارها و
موشک ها و
وعده های صادق است!
*
ای جرثومه ی پستی و
پلشتی!
و ای پشتیبان پلیدت U.S.A!
برو!
برو!
زودتر
گم شو!
که جای تو
هیچ گاه در قدس و
فلسطین و لبنان و
جهان نیست!
*
ای جهانیان!
به نتانیاهو بگویید:
بنیامین هیتلر!
آدولف بی سبیل!
آخ دونگ!
دیگر دوران نخست وزیریت تمام شد!
کشتار را بس کن!
برو و بر سر جایت
بنشین!
که فاتحه ات خوانده است!
و ما حلوای تو را
دیری است خورده ایم و
رفته ایم!

بـرای پیوستـن به کانـال اداره‌کل بهـــزیستی استـان کرمانشــاه در پیام‌رسان ایتــا، اینجــــا را لمس کنیـد.