پس از سال 1992 و اعلام جهانی روز سوم دسامبر به عنوان «روز جهانی افراد دارای معلولیت » از طرف سازمان ملل متحد، تلاش های زیادی برای ارتقای فرهنگ عمومی، تغییر نگاه اجتماعی و تلاش برای حضور معلولان در اجتماع شده است، تلاشی که البته در کشورهای جهان سوم بسیار کند و ناقص بوده است .علیرغم تلاش های مزبور، بر اساس تخمین سازمان بهداشت جهانی بیش از 98 درصد معلولین در کشورهای در حال توسعه به فراموشی سپرده شده اند. این تخمین در رابطه با ایران کاملا منطقی به نظر می رسد چرا که در جامعه ما تعریف و شناخت درست و مناسبی از معلول و معلولیت وجود ندارد. مطابق با آمار سازمان بهزیستی کشور در سال 97، تعداد 1 میلیون و500 هزار نفر معلول در ایران وجود دارد. البته این آمار متقن نیست و باید آمار معلولیت های ناشی از وقوع بسیار بالای حوادث وتصادفات جاده ای، تولد سالانه چند هزار نوزاد معلول در کشور (علیرغم پیشرفت علم پزشکی) و معلولیت های سالمندی به رقم مزبور اضافه نمود. در نتیجه آمار معلولان ایران، عدد بزرگتری است که باید در برنامه ریزی های دولتی مورد توجه و نظر واقع شود.
امروزه بسیاری از رویکردهای موجود در نهادها و سازمانها و سیاستگذاریها در خصوص مسائل معلولین اعم از مسائل پزشکی، بیمهها، فضای معماری/ شهری نامناسب و … پدیده معلولیت را یک امر فردی یا نهایتاً امری وابسته و مرتبط به خانواده فرد معلول میپندارند و چون بار سنگین این موضوع تنها بر روی دوش خانواده گذاشته میشود، لذا خانواده نمیتواند از عهده آن برآید در نتیجه هم خانواده دچار مشکلات عدیده ای می گردد و هم به جای آنکه معلولیت فرد تقلیل یابد، مشکل وی به عنوان ضعف و ناتوانی فردی تلقی میشود و این موضوع را که «تو معلول هستی»، «تو ناتوانی»، «تو باید به دیگری تکیه کنی» به وی القا میکند. در نهایت، عواقب این امر به دلیل عدم بهره گیری جامعه از نقش ها و پتانسیل های این افراد و پرداخت هزینه های مختلف اجتماعی دامن گیر خود جامعه نیز می گردد. این در حالی است که امروزه در دنیا و طبق استانداردهای جهانی، معلولیت از یک امر فردی جدا و به یک امر جامعوی تبدیل شده است.
معلولین جامعه بسته به میزان توسعه و پیشرفت جامعه و امکاناتی که برای آنان در نظر گرفته نشده است، از حرکت باز می مانند و منزوی می شوند و یا بالعکس. توسعه یافتگی یک جامعه صرفاً به معنی دسترسی به صنایع بزرگ و تکنولوژی نمی باشد بلکه در درجه اول یک کشور زمانی توسعه مییابد که اولین و مهمترین عامل توسعه یعنی انسان احیا شود. از نظر یکی از اندیشمندان جهانی اگر میخواهید جامعه یا تمدنی را که در یک نظام معنایی شکل گرفته بسنجید ببینید چگونه با کسانی که متروک شده یا معلولیت دارند، برخورد میکنند، به عبارتی وقتی فردی به استضعاف افتاده و در موضع ضعف قرار دارد یا نقص بدنی دارد و به حاشیه رانده میشود باید دید جامعه چه برخوردی با این فرد یا افراد دارد. دستگاهها و نهادهای متولی چه تسهیلاتی برای او آماده میکنند و به طور کلی وضعیت او در جامعه چگونه است. تردیدی نیست که هر گونه سیاستگزاری جامعه در این خصوص بیانگر نوع بنیان های ذهنی مسئولین و میزان مطابقت شان با استاندارهای جهانی در قبال معلولان می باشد.
با توجه به آنچه اشاره کرد می توان برآورد کرد که جامعه ایرانی ما چقدر توانسته در مسیر توسعه انسانی گام بردارد و آیا حداقل توانایی برای تجزیه و تحلیل و تغییر وضعیت موجود را داشته یا نداشته است.
معلولیت فکری جامعه سد راه معلولین
معلولیت صرفاً شامل عقبماندگی مغزی- ذهنی یا اختلال در عملکرد اجزای مغز یا IQ پایین نیست. گاهی جامعه انسان را به سمت غفلت جمعی و معلولیت فکری سوق می دهد. در این نوع معلولیت که متاسفانه در جامعه ما هم گاهی دیده میشود افراد به لحاظ فیزیکی و ظاهری کاملاً سالماند اما به دلیل برخی شرایط و چارچوبهای موجود جامعه به جای آنکه به استقلال فکری برسند و بتوانند سرنوشت خود را به دست بگیرند، دچار استحمار، از خودبیگانگی و معلولیت فکری می شوند و این بزرگترین و بدترین نوع معلولیت است. در جامعه ما نبود حساسیت، خودآگاهی و آگاهی نسبت به معلولیت جسمی و روانی نشان از این دارد که آنها اسیر معلولیت فکری و بینشی هستند. اگر در جامعهای معلولیت فکری نباشد، افراد با معلولیت جسمی احساس طردشدگی و ضعف و ناتوانی نمیکنند.
گام های اساسی جهت تغییر وضعیت معلولین
· مهمترین گام برای تغییر، نقد خود، افزایش آگاهی و خودآگاهی، تحلیل وضعیت موجود در قبال سیاستگذاری ها و رفتار با معلولین می باشد.
· ضروری است جامعه در ساحات مختلفش، امر معلولیت را به گونهای تعبیه کند که صرفاً به یک مسئله فردی تقلیل پیدا نکند، بلکه مسئولیت جمعی تلقی شود آن هم نه صرفاً در حوزه اخلاق بلکه این امر نمود عینی و ساختاری یابد. به این معنا که اگر قرار باشد امتیازی به یک مرکز دولتی یا خصوصی بدهند یا رتبه یک دانشگاه یا مدرسهای را بسنجند فقط به مسائل مالی یا علمی یا بودجهای توجه نشود بلکه به عواملی توجه شود که امروز ما در جامعه خود به صورت بنیادی از آن غافلیم، به عنوان نمونه توجه به میزان تنوع قومی، طبقه ای و ... ؛ اینکه در نهادهای دولتی و خصوصی به چه میزان نسبت به معلولیت توجه و حساسیت داشته و آیا ساختمان به گونهای طراحی شده که رفت و آمد معلولان تسهیل گردد و ....
· یکی دیگر از راههای تغییر و تحول این است که دست به مقایسه و مقارنه بزنیم و ببینیم کشورهای دیگر در یک حوزه مثلاً معلولیت طی چند دهه اخیر چه اقداماتی کردهاند. به عنوان نمونه کشوری همچون سوئد و نروژ برای ارتقای ذهنی و حساسیتزایی نسبت به موضوع معلولیت توانسته از رسانههای گروهی و جمعی بسیار بهره گیرد و همچنین با استفاده از تکنولوژی روز، ساختارهای فیزیکی را به گونهای تعبیه نموده که اساساً معلولیت به عنوان یک مانع محسوب نشود.
در مجموع برای تغییر نگاه جامعه به افراد معلول و چگونگی پذیرش آنها نیاز به به فرهنگ سازی گسترده ای وجود دارد که نهادهای متولی باید این مهم را در سرلوحه فعالیت های خود قرار دهند. ناگفته نماند سایر افراد جامعه نیز با تغییر نگاه و ارتباط صحیح با افراد دارای معلولیت می توانند در این فرهنگ سازی نقش به سزایی ایفا نمایند.
تعامل صحیح با افراد معلول
بسیاری از مردم در هنگام برخورد با معلولان احساس ناراحتی میکنند، چون نمیدانند چگونه با افراد معلول تعامل داشته نمایند. در اینجا سعی شده است به یکسری نکات کلیدی در خصوص برخورد صحیح با معلولین اشاره گردد.
قبل از کمک کردن به افراد دارای معلولیت، از آنها سوال کنیم
· پیشنهاد کمک و همراهی با افراد معلول مانند دو لبه تیغ عمل می کند. تنها به خاطر اینکه فردی دارای معلولیت است نباید تصور کرد که او نیاز به کمک دارد. اگر فضا مناسب سازی شده باشد افراد معلول می توانند به راحتی کار خود را انجام دهند. بزرگسالان مبتلا به معلولیت تمایل دارند که با آنها مانند افرادی مستقل برخورد شود. تنها زمانی به فرد معلول پیشنهاد کمک دهیم که به نظر می رسد به آن نیاز دارد. در غالب اوقات فرد معلول زمانی که نیاز به کمک داشته باشد خود اقدام به برقراری ارتباط خواهد کرد. همچنین به خاطر بسپاریم که پیش از هر نوع کمکی از فرد کم توان درباره چگونگی انجام آن سوال کنیم.
- هیچیگاه در ﻣـﻮرد ﭼﮕـﻮﻧﮕﻲ ﺑـﺮوز ﻣﻌﻠﻮﻟﻴـﺖ از اﻓـﺮاد کمتوان ﺳﺆال ﻧﻜﻨﻴم. ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺿﺮورﺗﻲ در آن اﺣﺴﺎس گردد ﺑﻬﺘﺮ اﺳﺖ اﺑﺘﺪا ﺷـﺮاﻳﻂ ﻣﻨﺎﺳـﺒﻲ را فراهم کنیم ﺗﺎ ﻓﺮد دارای معلولیت ﺑﺎ رﻏﺒﺖ ﺑﻪ ﺳـﺆاﻻت ما ﭘﺎﺳـﺦ دﻫﺪ.
- ﻣﻌﻠﻮﻟﻴﺖ و ﻧﺎﺗﻮاﻧﻲ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺧﻮد را ﺑﻪ ﺻـﻮرت واﺿـﺢ ﻧﺸﺎن ﻧﻤﻲدﻫﺪ، اﻓﺮادی ﻛﻪ دارای بیماریهایی ﻣﺎﻧﻨـﺪ دﻳﺎﺑﺖ، ﺻـﺮع، اﻧـﻮاع ﺳـﺮﻃﺎنﻫـﺎ ﻧﺎرﺳـﺎﻳﻲ ﻛﻠﻴـﻮی، ﺑﻴﻤﺎریهایﻋﺮوﻗـﻲ و … ﻫـﺴﺘﻨﺪ ﻧﻴـﺰ ﺑـﻪ ﻧـﻮﻋﻲ ﺑـﺎ ﻧﺎﺗﻮاﻧﻲ روﺑﺮو ﻣﻲﺑﺎﺷﻨﺪ، ﻟﺬا ﻻزم اﺳﺖ در ﻫﻨﮕﺎم ﺑﺮﺧﻮرد ﺑﺎ آﻧﺎن ﻧﻴﺰ رﻓﺘﺎری ﻣﻨﺎﺳﺐ داشته باشیم.
متناسب با رده سنی آنها رفتار کنیم
معلولین تنها از نظر برخی کارکردها دارای محدودیت هایی هستند. اینکه با آن ها مانند یک کودک رفتار کنیم، ممکن است در آن ها احساس ناراحتی و ناکارآمدی ایجاد کند. بهتر است همواره با معلولین متناسب با سن شان برخورد کنیم.
در مورد تماس فیزیکی حساس باشیم
برخی از معلولین برای ایجاد تعادل به وسایل کمک توانبخشی خود وابسته هستند. گرفتن آنها حتی اگر به قصد کمک هم باشد می تواند تعادل آنها را برهم بزند. از نوازش کردن سر معلول، دست زدن به صندلی چرخدار و یا عصای او اجتناب کنیم. افراد معلول وسایل کمک توانبخشی خود را بخشی از فضای شخصی خود در نظر می گیرند.
فاصله مناسب را رعایت کنیم
برخی افراد از ابزار کمکی مانند صندلی چرخدار، واکر یا عصا استفاده میکنند. با درنظرگرفتنِ این ابزارها و توجه به حریم شخصی آنها فاصله مناسب را با فرد حفظ کنیم. هرگز پیش از اینکه از فرد اجازه بگیریم، صندلیاش را حرکت ندهیم. به ابزارهای کمکیِ این افراد دست نزنیم، تکیه ندهیم و بدون اجازه، آنها را تکان ندهیم. این مورد به ویژه برای حفظ ایمنی افراد مهم است.
پیش از صحبت کردن با افراد دارای معلولیت فکر کرده و از الفاظ مناسب و محترمانه و کلمات صحیح در برخورد با آنها استفاده نماییم
· به جای صحبت کردن با همراه فرد دارای معلولیت، همیشه خود او را مستقیماً مورد خطاب قرار دهیم. مکالمه با فردی که دارای معلولیت است کاری بسیار خوب است، اما این صحبت باید به شکلی کاملاً عادی باشد یعنی به نحوی که ما با هر فرد عادی دیگری ممکن است صحبت کنیم. به حریم خصوصی فرد کم توان احترام بگذاریم و درباره معلولیت او کنجکاوی نکنیم. اگر درباره معلولیت او سوال کنیم ممکن است این احساس را داشته باشد که با وی نه به عنوان یک انسان بلکه به مثابه یک فرد ناتوان برخورد شده است. با این حال بسیاری از افراد دارای معلولیت پس از آشنایی با دیگران در مقابل اینچنین سوالات، احساس راحتی بیشتری از خود نشان می دهند.
· از به کار بردن اصطلاحات منسوخ مانند از کار افتاده، فلج، عقب مانده ذهنی اجتناب کنیم. افراد دارای معلولیت را با هر نوع کم توانی که دارند، با کلمات دارای بار معنایی منفی همچون قربانی و یا رنج کشیده مورد خطاب قرار ندهیم.
· هنگام صحبت با افراد معلول حتی افراد نابینا، به چهره شان نگاه کنیم و خودمان را با تلفن همراه و دیگر وسایل مشغول نکرده و سر را پایین نیندازیم، زیرا آن ها موقعیت سرمان را از جهت صدایمان تشخیص خواهند داد. این کار نوعی اهانت و خلاف آداب معاشرت صحیح می باشد.
· در برخورد با افراد ناشنوا باید آرام و شمرده صحبت کرد و موقع صحبت روی خود را به سمت فرد نگهداشت تا بتواند با لب خوانی منظور ما را درک کند. صحبت با صدای بلند باعث می شود که وی نتواند منظور ما را به خوبی درک کند، چون در این حالت، لب خوانی مشکل می گردد.
· معلولیت و ناتوانی همیشه خود را به صورت واضح نشان نمی دهد، افرادی که دارای بیماریهایی مانند دیابت، صرع، انواع سرطان ها، نارسایی کلیوی، بیماریهای عروقی و … هستند نیز به نوعی با ناتوانی روبرو می باشند، لذا لازم است در هنگام برخورد با آنان نیز رفتاری مناسب داشت.
از ساختن پیشفرض در ارتباط با افراد دارای معلولیت پرهیز کنیم
معلولین خود بهترین قاضی درباره میزان توانایی های خویش (اینکه از عهده چه کارهایی می توانند برآیند) هستند. به یاد داشته باشیم که درباره چگونگی انجام فعالیت های آنان تصمیم گیری نکنیم، بدانیم که تحمیل بایدها و نبایدها به معلولین در حقیقت اعمال نوعی خشونت علیه آنهاست.
افرادی که از ویلچر و یا دیگر وسایل کمک حرکتی استفاده می کنند از نظر معلولیت و توانایی متفاوت هستند
برخی از آنها می توانند از بازوها و دست هایشان استفاده کنند. برخی می تواند از روی صندلی چرخدارشان بلند شوند و حتی مسافتی کوتاه را راه بروند. باید به این نکته توجه کنیم که در هنگام برقراری ارتباط با فرد کمتوان به خود فرد توجه کنیم نه به ویلچر وی. افرادی که از ویلچر استفاده می کنند فرد هستند نه وسیله؛ برای دست دادن با فردی دیگر به صندلی افراد ویلچری تکیه ندهیم و از آنها نخواهیم تا وسایل ما را حمل کنند. بدون اجازه و هماهنگی لازم از وسایل کمک توانبخشی افراد معلول (صندلی چرخدار ، عصا و…) استفاده نکنیم و یا آن را جا به جا ننماییم. ویلچر افراد معلول بخشی از فضای شخصی آنها محسوب می شود، صندلی چرخدار آنها را هل ندهیم و به آن دست نزنیم.
نظر شما